پارت چهارم 🩵
پارت چهارم 🩵
سیلور 🩶
ویو ات : با درد بیدار شدم ولی بغل فیلیکس بودم
حس عجیبی داشتم دقیقا مثل اون روزی بود که بغل اون پسره بودم (۸سال پیش رو میگم)
فیلیکس خوابش برده بود
از بغلش اومدم بیرون و اونو روی تختم دراز کشوندم
ورفتم تا توی قصر چرخی بزنم و ببینم چه شکلی بود
قصر خیلی باشکوه بود
یک دفعه یه پسر اومد جلوم و اومدم جیغ بزنم که دهنمو گرفت
خیلی خوشگل بود احساس کردم همون پسری که هشت سال پیش دیدمش
فیلیکس: از خواب بیدار شدم و دیدم ات نیست فکردم فرار کرده بدو از اتاق رفت بیرون که دیدم هیونجین بغلش کرده
و فریاد زدم هیونجین
هیونجین برادر فیلیکس است
هیونجین سری ات رو از بغلش آورد بیرون 🩶
اگر میخوان نظر بدین که بهترش کنم 🩵
....
لایک کن کامنت هم بزارررر😂
سیلور 🩶
ویو ات : با درد بیدار شدم ولی بغل فیلیکس بودم
حس عجیبی داشتم دقیقا مثل اون روزی بود که بغل اون پسره بودم (۸سال پیش رو میگم)
فیلیکس خوابش برده بود
از بغلش اومدم بیرون و اونو روی تختم دراز کشوندم
ورفتم تا توی قصر چرخی بزنم و ببینم چه شکلی بود
قصر خیلی باشکوه بود
یک دفعه یه پسر اومد جلوم و اومدم جیغ بزنم که دهنمو گرفت
خیلی خوشگل بود احساس کردم همون پسری که هشت سال پیش دیدمش
فیلیکس: از خواب بیدار شدم و دیدم ات نیست فکردم فرار کرده بدو از اتاق رفت بیرون که دیدم هیونجین بغلش کرده
و فریاد زدم هیونجین
هیونجین برادر فیلیکس است
هیونجین سری ات رو از بغلش آورد بیرون 🩶
اگر میخوان نظر بدین که بهترش کنم 🩵
....
لایک کن کامنت هم بزارررر😂
۲.۹k
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.