ا.ت ویو
ا.ت ویو
دلم یکم پیاده روی میخواست دم پاساژ به جیمین گفتم
♡جیمینا تو با ماشین یه راست برو کمپانی منم پیاده میرم خونه
●ولی آخه........
♡ولی نداریم دیگه تو برو منم میرم خونه بخوابم
خلاصه با هر بدبختی که بود راضیش کردم خودم برم داشتم به این فک میکردم که کوک چرا اینطوریه (چطوریه پدسگ ها .....)
فک نمی کردم اینطوری باشه خیلی سرد و بی احساس یعنی فقط جلوی دور بین اینطوریه؟
نمی خوان از چشام بیوفته
پس سعی میکنم رفتارش رو نادیده بگیرم
حتی اگه بخواد منو بکشه
نمیدونم چطوری رسیدم خونه کلید رو انداختم و وارد شدم بم و پشمک خواب بودن
منم رفتم رو کاناپه و خوابیدم
پرش زمانی به وقتی که کوکمین اومدن خونه
کوک ویو
شنیدم اگه دخترا خیانت ببینن یا از طرف متنفر میشن یا افسرده میشن
امید وارم افسرده نشه
وارد خونه شدم چراغا خاموش بود دیدم ات خوابه جیمینم رفت وسایل هاشو برداشت و رفت خونه ی خودش چراغا رو روشن کردم و شروع کردم به آشپزی بعد یه ساعت همه چیز آماده بود پشمک رو گذاشتم روش تا بیدار شه خودمم رفتم سر میز تا ا.ت بیاد با گوشیم ور رفتم ا.ت اومد غذاش رو خورد و رفت بالا .........
دلم یکم پیاده روی میخواست دم پاساژ به جیمین گفتم
♡جیمینا تو با ماشین یه راست برو کمپانی منم پیاده میرم خونه
●ولی آخه........
♡ولی نداریم دیگه تو برو منم میرم خونه بخوابم
خلاصه با هر بدبختی که بود راضیش کردم خودم برم داشتم به این فک میکردم که کوک چرا اینطوریه (چطوریه پدسگ ها .....)
فک نمی کردم اینطوری باشه خیلی سرد و بی احساس یعنی فقط جلوی دور بین اینطوریه؟
نمی خوان از چشام بیوفته
پس سعی میکنم رفتارش رو نادیده بگیرم
حتی اگه بخواد منو بکشه
نمیدونم چطوری رسیدم خونه کلید رو انداختم و وارد شدم بم و پشمک خواب بودن
منم رفتم رو کاناپه و خوابیدم
پرش زمانی به وقتی که کوکمین اومدن خونه
کوک ویو
شنیدم اگه دخترا خیانت ببینن یا از طرف متنفر میشن یا افسرده میشن
امید وارم افسرده نشه
وارد خونه شدم چراغا خاموش بود دیدم ات خوابه جیمینم رفت وسایل هاشو برداشت و رفت خونه ی خودش چراغا رو روشن کردم و شروع کردم به آشپزی بعد یه ساعت همه چیز آماده بود پشمک رو گذاشتم روش تا بیدار شه خودمم رفتم سر میز تا ا.ت بیاد با گوشیم ور رفتم ا.ت اومد غذاش رو خورد و رفت بالا .........
۱.۸k
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.