جونگ کوک: وقتی تنها توی اتاق موندی اونم تا فردا شب بهت می
جونگ کوک: وقتی تنها توی اتاق موندی اونم تا فردا شب بهت میگم ا.ت خانوم
ا.ت: نه جونگ کوک نههه خواهش میکنممم
جونگ کوک: دیگه دیره
جونگ کوک ویو: در رو قفل کردم و رفتم بیرون گرفتم خوابیدم
ا.ت ویو: تمام شب رو گریه کردم و فردا صبح پاشدم
خودمو تو اینه دیدم همه ریملام پخش شده بود ارایشم پخش سده بود خیلی زشت شداه بودم نمیدونم چیکار کنم اخه مگه تقصیر من بودددددد(گریه)
هعیی حالا باید تا شب صبر کنم خیلی دلم برا جونگ کوکا تنگیده با این که یه روزم نسده که ندیدمش همش چند ساعته
دلم میخوام برم تو بغل گرمش
جونگ کوک ویو: دلم برا ا.ت ننگ شده چجوری تا شب صبر کنم فکر کنم زیاده روی کردم هعی بزار برم پیشش
در اتاق رو باز کردم
ا.ت ویو: دیدم در اتلق باز شد دبدم جونگ کوک بود رفتم تو بغلش و زدم زبر گریه
ا.ت: جونگ کوکاااااااا منو ببخشش بهویی اینجوری شدد تورو خدا دیتم عصبانی نباششش
جونگ کوک: باشه پرنسس کوچولوی خوشگلم تموم شد باشه؟ خب اشکاتو پاک کن تموم شد من پیشتم
ا.ت: خیلی به بغل احتیاج داشتم
ا.ت: نه جونگ کوک نههه خواهش میکنممم
جونگ کوک: دیگه دیره
جونگ کوک ویو: در رو قفل کردم و رفتم بیرون گرفتم خوابیدم
ا.ت ویو: تمام شب رو گریه کردم و فردا صبح پاشدم
خودمو تو اینه دیدم همه ریملام پخش شده بود ارایشم پخش سده بود خیلی زشت شداه بودم نمیدونم چیکار کنم اخه مگه تقصیر من بودددددد(گریه)
هعیی حالا باید تا شب صبر کنم خیلی دلم برا جونگ کوکا تنگیده با این که یه روزم نسده که ندیدمش همش چند ساعته
دلم میخوام برم تو بغل گرمش
جونگ کوک ویو: دلم برا ا.ت ننگ شده چجوری تا شب صبر کنم فکر کنم زیاده روی کردم هعی بزار برم پیشش
در اتاق رو باز کردم
ا.ت ویو: دیدم در اتلق باز شد دبدم جونگ کوک بود رفتم تو بغلش و زدم زبر گریه
ا.ت: جونگ کوکاااااااا منو ببخشش بهویی اینجوری شدد تورو خدا دیتم عصبانی نباششش
جونگ کوک: باشه پرنسس کوچولوی خوشگلم تموم شد باشه؟ خب اشکاتو پاک کن تموم شد من پیشتم
ا.ت: خیلی به بغل احتیاج داشتم
۸.۵k
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.