وقتی عضو هشتمی پارت ۲۱
جونگ کوک : انقدر فکرم درگیر بود که چرا اومده که وقتی لباسشو کشید پایی متوجه لباس کوتاه و تنگش شدم
جونگ کوک : ا.ت این چه لباسیه پوشیدی؟
ا.ت : هومم این نمدونم ( خنده )
جونگ کوک : هووفف بیا بریم
ا.ت : باشه
جونگ کوک : تا قدم اول اومد افتاد زمین آخریش از دست این دختر سرمو میکوبم به دیوار
بریار استایل بغلش کرم لباسش کوتاه بود برا همین مجبور بودم روناشو بگیرم و این یکم برا خجالت آور بود
ا.ت : جونگ کوکیی
جونگ کوک : بله ؟
ا.ت : میدونی خیلی دوست دارم
جونگ کوک : میگند آدم وقتی مسته به همه چیزایی که پنهون کرده اعتراف مکنه من باور نداشتم ولی حالا حس میکنم واقعیه
جونگ کوک : چقدر دوسم داری؟
ا.ت : ۱۰۰ تا ( خیلیی کیوت )
جونگ کوک : یاا ۱۰۰ که خیلی کمه
ا.ت : قد یه دنیا خوبه
جونگ کوک : هومم
ا.ت : لپ جونگ کوکو بوسید
جونگ کوک : انقدر شرین میشی میخورمتااا
ا.ت : ( خنده ) لپشو گاز ریز میگیره
جونگ کوک : ا.ت داری خیلی شیرین میشی نکن
ا.ت : باش
رفتم سمت هتل زنگ زدم به اعضا گفتند فقط کارای خودت مونده منم دست بکار شدم
ا.ت رو بردم اتاقش تا یکم بخوابه بعد خودم رفتم گل خریدم و یکم شکلات و اینا
بعد رفتم هتل و زنگ زدم به بچه ها و اوکی دادم و رفتم اتاق ا.ت
جونگ کوک : ا.ت جونم خوشگلم بیدار شو باید بریم یه جایی ا.ت کمکم بیدار شد و گفت کجا
جونگ کوک : سوپرایز داریم
ا.ت : مثل برق ۱۰۰ ولتی از جاش پرید
ا.ت : سوپرایییززز ( ذوق فراوان )
جونگ کوک : هومم حالا این لباسو برات گرفتم بپوش
نکته : بچه ها اسلاید های بعد میتونید کیک و گل و استایل جونگ کوک و ا.ت و تزئینات رو کامل ببینید
ا.ت : سریع لباسو پوشیدمو رفتیم حدود نیم ساعت تو راه بودیم بعد جونگ کوک منو برد به یه قسمت جنگل که وایییییی باورم نمیشه چه تزئیناتی و محل استراحت و گل و کلییی شکلاتتتت و وایییییی چقدر خوشگلههههه
اعضا = سوپرایززززززززز
از خوشحالی جیغ زدم
ا.ت : جییییغغغغغغغ خیلییییییی خوشگلههههههه
بعد از این همه زیافتی برا ا.ت چیده دلم میخاست من جاش باشمممم😫😫
جونگ کوک : ا.ت این چه لباسیه پوشیدی؟
ا.ت : هومم این نمدونم ( خنده )
جونگ کوک : هووفف بیا بریم
ا.ت : باشه
جونگ کوک : تا قدم اول اومد افتاد زمین آخریش از دست این دختر سرمو میکوبم به دیوار
بریار استایل بغلش کرم لباسش کوتاه بود برا همین مجبور بودم روناشو بگیرم و این یکم برا خجالت آور بود
ا.ت : جونگ کوکیی
جونگ کوک : بله ؟
ا.ت : میدونی خیلی دوست دارم
جونگ کوک : میگند آدم وقتی مسته به همه چیزایی که پنهون کرده اعتراف مکنه من باور نداشتم ولی حالا حس میکنم واقعیه
جونگ کوک : چقدر دوسم داری؟
ا.ت : ۱۰۰ تا ( خیلیی کیوت )
جونگ کوک : یاا ۱۰۰ که خیلی کمه
ا.ت : قد یه دنیا خوبه
جونگ کوک : هومم
ا.ت : لپ جونگ کوکو بوسید
جونگ کوک : انقدر شرین میشی میخورمتااا
ا.ت : ( خنده ) لپشو گاز ریز میگیره
جونگ کوک : ا.ت داری خیلی شیرین میشی نکن
ا.ت : باش
رفتم سمت هتل زنگ زدم به اعضا گفتند فقط کارای خودت مونده منم دست بکار شدم
ا.ت رو بردم اتاقش تا یکم بخوابه بعد خودم رفتم گل خریدم و یکم شکلات و اینا
بعد رفتم هتل و زنگ زدم به بچه ها و اوکی دادم و رفتم اتاق ا.ت
جونگ کوک : ا.ت جونم خوشگلم بیدار شو باید بریم یه جایی ا.ت کمکم بیدار شد و گفت کجا
جونگ کوک : سوپرایز داریم
ا.ت : مثل برق ۱۰۰ ولتی از جاش پرید
ا.ت : سوپرایییززز ( ذوق فراوان )
جونگ کوک : هومم حالا این لباسو برات گرفتم بپوش
نکته : بچه ها اسلاید های بعد میتونید کیک و گل و استایل جونگ کوک و ا.ت و تزئینات رو کامل ببینید
ا.ت : سریع لباسو پوشیدمو رفتیم حدود نیم ساعت تو راه بودیم بعد جونگ کوک منو برد به یه قسمت جنگل که وایییییی باورم نمیشه چه تزئیناتی و محل استراحت و گل و کلییی شکلاتتتت و وایییییی چقدر خوشگلههههه
اعضا = سوپرایززززززززز
از خوشحالی جیغ زدم
ا.ت : جییییغغغغغغغ خیلییییییی خوشگلههههههه
بعد از این همه زیافتی برا ا.ت چیده دلم میخاست من جاش باشمممم😫😫
۴.۷k
۰۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.