نقآب دآر
•بـیـسـتوپـنـج•
کیم-دفتر-گانگنامسئول-2024
کیم:ولی درحال حاضر این چیزا مهم نیست...چی از نقاب دار دیدید؟چی نظرتونو از نقاب دار جذب کرد؟لباسش چهشکلی بود؟ماسکش تغییری کرده بود؟بخشی از صورتش معلوم بود؟اصلا موهاش چهرنگی بود؟(این ها رو گفت و کتاب رو روی میز گذاشت و به سمت مبل چرم تک نفره ای که قبل از اون جئون روش نشسته بود رفت)
جئون:(پشت سر کیم حرکت کرد و با سکوت تمام فکر کرد و دنبال جواب سوال هایی بود که تا چند لحظه پیش کیم ازشون پرسیده بود،به جوابی نرسید پس شروع کرد به فکر کردن به این که چی بگه همه چیز رو جمع بکنه و معلوم نشه نتونسته جواب پیدا کنه پس تصمیم گرفت یه لاس کوچیک بزنه و دل ببره و سوال ها رو ببوسه بزاره کنار،وقتی کیم نشست به سمت مبل چرم تک نفره ای که روبروی کیم بود رفت و روی مبل نشست و کمی بین پاهاش رو باز کرد و راحت نشست برخلاف کیم،و پوزخندی زد)این هارو که نمیدونم توجه نکردم ولی عجب کراشی بود لامذهب...نمیدونی که!همش کراش همش کراش...بعدم!چیکار به ظاهر و ایناش داری؟مهن باطنه که کارای اونم...اصلا مهم نیته!(این رو با لحنی محکم گفت و با چشم هایی پاپی طور به کیم نگاه کرد،لباش یکم غنچه شد و بین لب هاش کمی فاصله افتاد)
کیم:(سرد به جئون نگاه کرد و چشم چرخوند)وقتی به هیچکدوم دقت کردی و نمیدونی جای لاس زدن و فشار آووردن به مغز کوچولو و گرامیت بگو نمیدونم و قال قضیه رو بکن...حتما باید یه بخشی از جوابلاس باشه؟!اصلا تو مگه حتما باید در تمامی روز ها لاس بزنی؟!اصلا لاس نزنی چی؟میمیری؟(هوفی سر داد و حرف هاش رو با حرص تمام زد،دستش رو روی پیشونیش گذاشت و کمی پیشونیش رو مالید که ناگهان به مین نگاه کرد که داره شبیه یه مادر پشیمون از تصمیمش و یه نگاه پشیمون به کیم و جئون نگاه میکنه و هنوز ننشسته،با چشم هاش به مین اشاره کرد که بشینه و دستش رو از روی پیشونیش برداشت)
جئون:هی!(داد زد و به این فکر کرد که لاس درست حسابی نزده و باید با یه لاس دیگه جمعش بکنه ولی چیزی به ذهنش نرسید و توی مبل فرو رفت و سکوت کرد)
مین:(وسط مبل چرم سه نفره ای که سمت راست جئون و کیم بود نشست و به کیم نگاه کرد)
کیم:بگو...(با صدایی خسته گفت و با دقت به مین نگاه کرد و سعی کرد چهره اش رو بخونه تا بفهمه این نگاه چه نگاهی عه که مین باهاش بهش چشم دوخته،یه نگاه عذاب آور؟شاد؟ناراحت؟معلوم نبود)
کیم-دفتر-گانگنامسئول-2024
کیم:ولی درحال حاضر این چیزا مهم نیست...چی از نقاب دار دیدید؟چی نظرتونو از نقاب دار جذب کرد؟لباسش چهشکلی بود؟ماسکش تغییری کرده بود؟بخشی از صورتش معلوم بود؟اصلا موهاش چهرنگی بود؟(این ها رو گفت و کتاب رو روی میز گذاشت و به سمت مبل چرم تک نفره ای که قبل از اون جئون روش نشسته بود رفت)
جئون:(پشت سر کیم حرکت کرد و با سکوت تمام فکر کرد و دنبال جواب سوال هایی بود که تا چند لحظه پیش کیم ازشون پرسیده بود،به جوابی نرسید پس شروع کرد به فکر کردن به این که چی بگه همه چیز رو جمع بکنه و معلوم نشه نتونسته جواب پیدا کنه پس تصمیم گرفت یه لاس کوچیک بزنه و دل ببره و سوال ها رو ببوسه بزاره کنار،وقتی کیم نشست به سمت مبل چرم تک نفره ای که روبروی کیم بود رفت و روی مبل نشست و کمی بین پاهاش رو باز کرد و راحت نشست برخلاف کیم،و پوزخندی زد)این هارو که نمیدونم توجه نکردم ولی عجب کراشی بود لامذهب...نمیدونی که!همش کراش همش کراش...بعدم!چیکار به ظاهر و ایناش داری؟مهن باطنه که کارای اونم...اصلا مهم نیته!(این رو با لحنی محکم گفت و با چشم هایی پاپی طور به کیم نگاه کرد،لباش یکم غنچه شد و بین لب هاش کمی فاصله افتاد)
کیم:(سرد به جئون نگاه کرد و چشم چرخوند)وقتی به هیچکدوم دقت کردی و نمیدونی جای لاس زدن و فشار آووردن به مغز کوچولو و گرامیت بگو نمیدونم و قال قضیه رو بکن...حتما باید یه بخشی از جوابلاس باشه؟!اصلا تو مگه حتما باید در تمامی روز ها لاس بزنی؟!اصلا لاس نزنی چی؟میمیری؟(هوفی سر داد و حرف هاش رو با حرص تمام زد،دستش رو روی پیشونیش گذاشت و کمی پیشونیش رو مالید که ناگهان به مین نگاه کرد که داره شبیه یه مادر پشیمون از تصمیمش و یه نگاه پشیمون به کیم و جئون نگاه میکنه و هنوز ننشسته،با چشم هاش به مین اشاره کرد که بشینه و دستش رو از روی پیشونیش برداشت)
جئون:هی!(داد زد و به این فکر کرد که لاس درست حسابی نزده و باید با یه لاس دیگه جمعش بکنه ولی چیزی به ذهنش نرسید و توی مبل فرو رفت و سکوت کرد)
مین:(وسط مبل چرم سه نفره ای که سمت راست جئون و کیم بود نشست و به کیم نگاه کرد)
کیم:بگو...(با صدایی خسته گفت و با دقت به مین نگاه کرد و سعی کرد چهره اش رو بخونه تا بفهمه این نگاه چه نگاهی عه که مین باهاش بهش چشم دوخته،یه نگاه عذاب آور؟شاد؟ناراحت؟معلوم نبود)
۴.۲k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.