نَبضِ عاشقیِ مَن وَ اُو:)
نَبضِ عاشقیِ مَن وَ اُو:)
Chapter two
part=۲۴
(بعدشام ساعت 9ونیم)
رهام:ساحل؟
ساحل: جونم؟
رهام: میگم...تو نمیدونی چرا دلی اینقدر تو خودشه؟
ساحل:...همم...هیچی نمیدونم..شاید با امیر قهر باشه!
چون...وقتی با امیر قهرِ...میکنه براش خیلی سخته!
رهام:اره...امیرُ خیلی دوس داره!
ولی این دوتا دارن شورِشو درمیارن خب
این قهرا بین همه ی دختر پسرا...
پیش میاد!
ساحل:همم...خب بیخیال اون دوتا بچه:/...
ولشون کن یزا به حال خودشون باشن!
دلی:تو اتاق خودم بودم..رو تخ دراز کشیده بودم...چراغ هارو هم خاموش کرده بودم!
اصلا باورم نمیشد امیر همچین ادمی باشه!...
یهو رو گوشیم تکس اومد!...
دیدم ساحلِ؟!..
نوش....
Chapter two
part=۲۴
(بعدشام ساعت 9ونیم)
رهام:ساحل؟
ساحل: جونم؟
رهام: میگم...تو نمیدونی چرا دلی اینقدر تو خودشه؟
ساحل:...همم...هیچی نمیدونم..شاید با امیر قهر باشه!
چون...وقتی با امیر قهرِ...میکنه براش خیلی سخته!
رهام:اره...امیرُ خیلی دوس داره!
ولی این دوتا دارن شورِشو درمیارن خب
این قهرا بین همه ی دختر پسرا...
پیش میاد!
ساحل:همم...خب بیخیال اون دوتا بچه:/...
ولشون کن یزا به حال خودشون باشن!
دلی:تو اتاق خودم بودم..رو تخ دراز کشیده بودم...چراغ هارو هم خاموش کرده بودم!
اصلا باورم نمیشد امیر همچین ادمی باشه!...
یهو رو گوشیم تکس اومد!...
دیدم ساحلِ؟!..
نوش....
۲.۲k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.