ارباب من کیم تهیونگ
#ارباب_من_کیم_تهیونگ
#پارت_ششم
کجا با این عجله
ویو ات
یهو برگشتم و قلبم ریخت داداش ناتنیم بود
ات : به من دست نزن
داداش ناتنی ات : همین الان باید برگردی خونه
ات : نمیخوام بیام تو اون زندان
داداش ناتنی ات : پس با زور میبرمت
ویو ات
وقتی داداشم گفت پس بازور میبرمت یهو یه نفر دستشو گذاشت روی شونه داداشم و گفت جرعت داری به ات دست بزن
داداش ناتنی ات : تو کی باشی عوضی..... ب بخشید ارباب
ته : ات بریم
ات : نمیتونم راه بیام پاهام زخمه
ویو تهیونگ
ات رو بغلش کردم و بردمش و گذاشتمش توی ماشین و خودمم سوار ماشین شدم که جونگکوک گفت
جونگکوک : توی شرکت کار پیش اومده میتونی خودت بری ؟
ته : آره اوکیه برو
جونگکوک : بای
ویو ات توی ماشین با هم هیچ حرفی نزدیم بعد چند دقیقه رسیدیم به عمارت
ته : اجوماااا
اجوما : بله اقای تهیونگ
( بچه ها دیدین توی هر فیلمی یه خدمتکار هست که بیشتر کارا وظیفه اونه اجوما اینه نقشش 😁)
ته : ات رو ببر بالا و اتاقشو بهش نشون بده
اجوما : چشم
بعد از چند دقیقه که همه جای عمارت رو دیدم تهیونگ صداش بلند شد
ته : ات بیا طبقه بالا تنها
شرط ها
لایک ها ۱۷
کامنت ها ۱۷
فالور ۳
#پارت_ششم
کجا با این عجله
ویو ات
یهو برگشتم و قلبم ریخت داداش ناتنیم بود
ات : به من دست نزن
داداش ناتنی ات : همین الان باید برگردی خونه
ات : نمیخوام بیام تو اون زندان
داداش ناتنی ات : پس با زور میبرمت
ویو ات
وقتی داداشم گفت پس بازور میبرمت یهو یه نفر دستشو گذاشت روی شونه داداشم و گفت جرعت داری به ات دست بزن
داداش ناتنی ات : تو کی باشی عوضی..... ب بخشید ارباب
ته : ات بریم
ات : نمیتونم راه بیام پاهام زخمه
ویو تهیونگ
ات رو بغلش کردم و بردمش و گذاشتمش توی ماشین و خودمم سوار ماشین شدم که جونگکوک گفت
جونگکوک : توی شرکت کار پیش اومده میتونی خودت بری ؟
ته : آره اوکیه برو
جونگکوک : بای
ویو ات توی ماشین با هم هیچ حرفی نزدیم بعد چند دقیقه رسیدیم به عمارت
ته : اجوماااا
اجوما : بله اقای تهیونگ
( بچه ها دیدین توی هر فیلمی یه خدمتکار هست که بیشتر کارا وظیفه اونه اجوما اینه نقشش 😁)
ته : ات رو ببر بالا و اتاقشو بهش نشون بده
اجوما : چشم
بعد از چند دقیقه که همه جای عمارت رو دیدم تهیونگ صداش بلند شد
ته : ات بیا طبقه بالا تنها
شرط ها
لایک ها ۱۷
کامنت ها ۱۷
فالور ۳
۱۲.۰k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.