پارت9ستاره درخشان
خب (*دیگه نمیتونم تحمل کنمممم این حس چیه دیگه دربرابرش نمیتونم دووم بیارم همین امروز تمومش میکنم) خب من میخوام برم پارک قدم بزنم و از تو هم میخوام ک همراهیم کنی آیگر:(باوشه) فویودستآیگررومیگره ک باعث میشه کمی گرمش بشه و لپاش گل بندازن اماآیگرک بدتررربووودددد داااشتتت میمرد ازخجالت🥵فویو:چرا ساکتی
آیگر:ها؟ نمن؟مجبورم کردی باهات بیام بعد میگی چرا ساکتم
فویو بخشی از موهاش روصورتش میوفته متوقف میشه
فویو:بنظرت چرا گفتم بیایی،.. آیگر:عااا.. نمیدونم
فویو:(لبش رو گزید*لعنتییییی بهش بگوووو بهش بگوووو همونطورک آیگرخیره شده بود فویو گفت ) چون.. چون.... (باحالت بغض) کسی نیست ک واقعا بخوام باهاش قدم بزنم... کسی نیست ک بتونم از ته دل دوسش داشته باشم...... اما.... اما.... تو.. تووو یهوسرشوبالامیاره درحالی ک گریه میکرد گفت:اماتوکسییی هستیییی ک من میخوااامممم و نشست رو زمین درحالی ک گریه میکردآیگرنمیدونست چ واکنشی نشون بده دست وپاشوگم کرده بود اما از کاری ک میخواست انجام بدی مطمعن بود
رو زانوهاش نشست. وفویورومحکم بغل کردو گفت:نگران نباش، کنارتم (*واییییییی چ غلتییییی کردممممممم ناروکجایییی نجاتم بدهههه) بعد گذشت چنددقیقه فویو آروم گرفت وازآیگرجداشد درحالی ک اشک هاش رو پاک می کرد با لبخند گفت:خیلی ممنون، الان حس بهتری دارم، اما، واقعاشرم آوره ک بعنوان ی آیدوراینطورباشم نق نق کنم شرمنده()*(*خدایاچ زایه بازی اما... الان حس بهتری دارم) آیگر(*عه آروم شد درحالی ک بلند میشد گفت) بیخیالش همه گریه میکنن مگه فقط تویی تازه ربطی ب آیدور نمیدونم چی چی بودن نداره ازاین ب بعدهم من ب حرفات گوش میدم(دست فویو میگره بلندش میکنه) فویو:بالبخند مسله این نیست فقط.... فقط.. دیگه نمیدونم چ احساساتی دارم انگار دیگه خودمون میشناسم عااا شرمنده باحالت بشاش:زیادی حرف زدم خب من خستمه میخوام برم خونه ، خب تا بعد وبدون هیچ حرف دیگه ایی عینهو میگ میگ دررفت(*وایییی چ غلطی کردممم ولی...الان حس راحت تری دارم خب برم پیش توکو امروز نتونستم خوب آموزشش بدم) نارو:خب خب خب آیگرخان انگار داشت بهت خوش میگذشت😈😈💢(رگ غیرت ناروزدبالا)
آیگر:(*ای وایییی ناروووووووحالاچیکارکنمممم😵💫😵💫😵💫😖😖) آیگر:هیچی فقط داشتم راه میرفتم
نارو:دروغ گولپات گل انداختن نگوک پیش اون دختره بودی💢
آیگر:اسمش فویو عه نه اون دختره💢💢
نارو:مهم نیس، حالاهرچی زودبیا برگردیم داره دیر میشه ها بالبخند شیطنت آمیزگفت:داداشی عاشق شدههههه بعددویژژژژ عینهو میگ میگ دررفت
آیگر:واساببینممممم چی گفتیییی بزاردستممم بهت برسههه نارووو💢💢💢🔥🔥🔥
ویووووو.... فویو
خببب بریم در بزنیم
تق تق تق
مامان والت:کیه، منتظر باش الان میام
فویو:(*خب )
آیگر:ها؟ نمن؟مجبورم کردی باهات بیام بعد میگی چرا ساکتم
فویو بخشی از موهاش روصورتش میوفته متوقف میشه
فویو:بنظرت چرا گفتم بیایی،.. آیگر:عااا.. نمیدونم
فویو:(لبش رو گزید*لعنتییییی بهش بگوووو بهش بگوووو همونطورک آیگرخیره شده بود فویو گفت ) چون.. چون.... (باحالت بغض) کسی نیست ک واقعا بخوام باهاش قدم بزنم... کسی نیست ک بتونم از ته دل دوسش داشته باشم...... اما.... اما.... تو.. تووو یهوسرشوبالامیاره درحالی ک گریه میکرد گفت:اماتوکسییی هستیییی ک من میخوااامممم و نشست رو زمین درحالی ک گریه میکردآیگرنمیدونست چ واکنشی نشون بده دست وپاشوگم کرده بود اما از کاری ک میخواست انجام بدی مطمعن بود
رو زانوهاش نشست. وفویورومحکم بغل کردو گفت:نگران نباش، کنارتم (*واییییییی چ غلتییییی کردممممممم ناروکجایییی نجاتم بدهههه) بعد گذشت چنددقیقه فویو آروم گرفت وازآیگرجداشد درحالی ک اشک هاش رو پاک می کرد با لبخند گفت:خیلی ممنون، الان حس بهتری دارم، اما، واقعاشرم آوره ک بعنوان ی آیدوراینطورباشم نق نق کنم شرمنده()*(*خدایاچ زایه بازی اما... الان حس بهتری دارم) آیگر(*عه آروم شد درحالی ک بلند میشد گفت) بیخیالش همه گریه میکنن مگه فقط تویی تازه ربطی ب آیدور نمیدونم چی چی بودن نداره ازاین ب بعدهم من ب حرفات گوش میدم(دست فویو میگره بلندش میکنه) فویو:بالبخند مسله این نیست فقط.... فقط.. دیگه نمیدونم چ احساساتی دارم انگار دیگه خودمون میشناسم عااا شرمنده باحالت بشاش:زیادی حرف زدم خب من خستمه میخوام برم خونه ، خب تا بعد وبدون هیچ حرف دیگه ایی عینهو میگ میگ دررفت(*وایییی چ غلطی کردممم ولی...الان حس راحت تری دارم خب برم پیش توکو امروز نتونستم خوب آموزشش بدم) نارو:خب خب خب آیگرخان انگار داشت بهت خوش میگذشت😈😈💢(رگ غیرت ناروزدبالا)
آیگر:(*ای وایییی ناروووووووحالاچیکارکنمممم😵💫😵💫😵💫😖😖) آیگر:هیچی فقط داشتم راه میرفتم
نارو:دروغ گولپات گل انداختن نگوک پیش اون دختره بودی💢
آیگر:اسمش فویو عه نه اون دختره💢💢
نارو:مهم نیس، حالاهرچی زودبیا برگردیم داره دیر میشه ها بالبخند شیطنت آمیزگفت:داداشی عاشق شدههههه بعددویژژژژ عینهو میگ میگ دررفت
آیگر:واساببینممممم چی گفتیییی بزاردستممم بهت برسههه نارووو💢💢💢🔥🔥🔥
ویووووو.... فویو
خببب بریم در بزنیم
تق تق تق
مامان والت:کیه، منتظر باش الان میام
فویو:(*خب )
۲.۰k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.