احمدکایا؛ صلاح الدین دمیرتاش و اردوغان
احمدکایا؛ صلاحالدین دمیرتاش و اردوغان
اینجا ترکیه است. سرزمین احمد کایا. همانجایی که همه چشمها به «حزب دموکراتیک خلقها» دوختهشده. جنبشی که راه درازی را پیموده.
کردهای ترکیه برای اولین بار به شکل قانونی حزب HEP را تأسیس کردند. حکومت ترکیه اما بعد از مدتی آن را منحل کرد.
کردها بلافاصله حزب OZDEP را تأسیس کردند. حکومت ترکیه آن را منحل کرد.
این بار حزب DEP را تأسیس کردند. و باز منحل شد.
نوبت به حزب HADEP رسید. منحل شد.
حزب DTP آمد. و منحل شد.
این بار BDP آمد و ماند. HDP هم متولد شد. کدام HDP؟
- همان نیروی آوانگاردی که در تئوری، در مبارزه و در عمل، برابری زن و مرد را رقمزده است.
- همان نیرویی که امید دگراندیشان، چپها، اتنیسیته ها و اقلیتهای ترکیه شده.
- همان نیرویی که جسورانه از حقوق همجنسگرایان ترکیه دفاع میکند.
- همان نیرویی که رؤیای «صلح عادلانه» در ترکیه را به مرزهای واقعیت نزدیک کرده است.
- تنها نیرویی که میتواند رؤیای اردوغان برای تبدیلشدن به «سلطان» ترکیه و منطقه را نقش بر آب کند. کدام اردوغان؟
همان اردوغانی که در دو ماه گذشته حامیان و همفکرانش حدود ۲۰۰ بار به افراد، دفاتر و کمپینهای حزب دموکراتیک خلقها حمله کردهاند. انسانهای زیادی را زخمی کردهاند. آدم کشتهاند. زندانی کردهاند. همان اردوغانی که خودش و حزبش رسماً از تریبونهای دولتی به حزب دموکراتیک خلقها حمله کردهاند. آنها به خوبی میدانند. میدانند حزب دموکراتیک خلقها، تنها دستانداز جدی است که در مسیرشان قرار دارد.
همان حزبی که هنرش این است: بزرگترین نقطهضعفش را تبدیل به بزرگترین حُسنش کرده. اگر کردها هشت دهه موجودیتشان انکار شده، اگر زبان کردها ممنوع بوده، اگر همیشه به حاشیه رانده شدهاند و صدایشان شنیده نمیشد، اکنون به میدان آمدهاند تا حرفشان را بزنند. کدام حرف؟
آمدهاند بگویند ما آزادی، دموکراسی و حق را که خودمان چند دهه از آن محروم بودیم، فقط برای کردها نمیخواهیم. برای همه انسانهای ترکیه میخواهیم.
آمدهاند بگویند ما اجازه نمیدهیم ترکیه به سمت دیکتاتوری و سلطانیسم برود.
و اردوغان خشمگین است. اردوغان نگران است.
ترکیه به یک دوئل ِ تاریخی نزدیک میشود.
پشت سر یکی از آنها زندانبانان، چماق داران، سرمایهداران و حامیان «سلطان».
و پشت سر دیگری، قلبهای دختران و پسران کوبانی، مادران صلح، کبوتران آشتی.
احمد کایا هم تکلیفش را پیشتر، یک بار برای همیشه روشن کرده:
- جنسیت گراها، نژادپرستها و فاشیستها به آواز من گوش ندهند؛ چون من طرفدار صلح هستم؛ من کنار آنانی هستم که حقشان پایمالشده.
احمد کایا کنار صلاحالدین دمیرتاش ایستاده. او را نمیبینید؟
kurdman
kurdistans
....
#کورد
#کوردستان
اینجا ترکیه است. سرزمین احمد کایا. همانجایی که همه چشمها به «حزب دموکراتیک خلقها» دوختهشده. جنبشی که راه درازی را پیموده.
کردهای ترکیه برای اولین بار به شکل قانونی حزب HEP را تأسیس کردند. حکومت ترکیه اما بعد از مدتی آن را منحل کرد.
کردها بلافاصله حزب OZDEP را تأسیس کردند. حکومت ترکیه آن را منحل کرد.
این بار حزب DEP را تأسیس کردند. و باز منحل شد.
نوبت به حزب HADEP رسید. منحل شد.
حزب DTP آمد. و منحل شد.
این بار BDP آمد و ماند. HDP هم متولد شد. کدام HDP؟
- همان نیروی آوانگاردی که در تئوری، در مبارزه و در عمل، برابری زن و مرد را رقمزده است.
- همان نیرویی که امید دگراندیشان، چپها، اتنیسیته ها و اقلیتهای ترکیه شده.
- همان نیرویی که جسورانه از حقوق همجنسگرایان ترکیه دفاع میکند.
- همان نیرویی که رؤیای «صلح عادلانه» در ترکیه را به مرزهای واقعیت نزدیک کرده است.
- تنها نیرویی که میتواند رؤیای اردوغان برای تبدیلشدن به «سلطان» ترکیه و منطقه را نقش بر آب کند. کدام اردوغان؟
همان اردوغانی که در دو ماه گذشته حامیان و همفکرانش حدود ۲۰۰ بار به افراد، دفاتر و کمپینهای حزب دموکراتیک خلقها حمله کردهاند. انسانهای زیادی را زخمی کردهاند. آدم کشتهاند. زندانی کردهاند. همان اردوغانی که خودش و حزبش رسماً از تریبونهای دولتی به حزب دموکراتیک خلقها حمله کردهاند. آنها به خوبی میدانند. میدانند حزب دموکراتیک خلقها، تنها دستانداز جدی است که در مسیرشان قرار دارد.
همان حزبی که هنرش این است: بزرگترین نقطهضعفش را تبدیل به بزرگترین حُسنش کرده. اگر کردها هشت دهه موجودیتشان انکار شده، اگر زبان کردها ممنوع بوده، اگر همیشه به حاشیه رانده شدهاند و صدایشان شنیده نمیشد، اکنون به میدان آمدهاند تا حرفشان را بزنند. کدام حرف؟
آمدهاند بگویند ما آزادی، دموکراسی و حق را که خودمان چند دهه از آن محروم بودیم، فقط برای کردها نمیخواهیم. برای همه انسانهای ترکیه میخواهیم.
آمدهاند بگویند ما اجازه نمیدهیم ترکیه به سمت دیکتاتوری و سلطانیسم برود.
و اردوغان خشمگین است. اردوغان نگران است.
ترکیه به یک دوئل ِ تاریخی نزدیک میشود.
پشت سر یکی از آنها زندانبانان، چماق داران، سرمایهداران و حامیان «سلطان».
و پشت سر دیگری، قلبهای دختران و پسران کوبانی، مادران صلح، کبوتران آشتی.
احمد کایا هم تکلیفش را پیشتر، یک بار برای همیشه روشن کرده:
- جنسیت گراها، نژادپرستها و فاشیستها به آواز من گوش ندهند؛ چون من طرفدار صلح هستم؛ من کنار آنانی هستم که حقشان پایمالشده.
احمد کایا کنار صلاحالدین دمیرتاش ایستاده. او را نمیبینید؟
kurdman
kurdistans
....
#کورد
#کوردستان
۸۹۳
۱۷ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.