پارت دو
#پارت_دو
ودرحال شر..اب خوردن به مردش نگاه میکرد... خوشحال بود بعد یکماه نیم میتونست مادرشو ببینه واین میتونست عالی باشه...جونگکوک سیر از غذا شر..ابشو برداشت به کاتسومی نگاه کرد...موهای بلند مدل پر دختر و رنگش بیشتر پوست شیری بودن دختر رو به نمایش میگذاشت...زنش بود دوستش داشت ولی حس میکرد دختر نمیتونه توی جامعه کثیف بیرون دوم بیاره..حس مالک بودن روی همسرش زیادی بزرگ بود حتی اگه میتونست جلوی نسیم رو میگرفت تا روی بد..ن زنش حرکت نکنه...از پشت میز بلند شد.کاتسومی از بلند شدن جونگکوک نگران بلند شد به ساعت نگاه کرد 19:16بود واول شب..
-چیشده؟
جونگکوک جلو آمد دست دختر رو گرفت.
کوک+خستم بدنمو ما..ساژ بده
کاتسومی طرف کمد آرایشیش رفت با برداشتن کرم چرخید جونگکوک با کندن پیر..انش خودشو روی شکم انداخت صورتشو طرف پنجره اتاقشون چرخوند کاتسومی صندلشو درآورد دامنشو با..لا گرفت جلوی دید جونگکوک نشست سر کرم باز کرد روی کمر..ش کمی زد..
کوک+چطور بود امروز
کاتسومی درحالی که کرم رو روی بدنش پخش میکرد لب زد
-خوب بود اتفاق خواستی نیفتاد...فقط دلتنگت بودم
جونگکوک لبه دامن دختر رو گرفت با..لا داد وزانو دختر روبو..سید..
کوک+امروز چه روزیه؟
کاتسومی با بیاد آوردن دوسال پیش روی زانو هاش بلند شد تا بهتر ماساژ بده..
-13ژانویه
کوک+4روز دیگه میشه سه سال درسته
-ارع
کوک+به دون دون زنگ میزنم ۳روز مرخصی میدمش بریم خونه مادرم
ودرحال شر..اب خوردن به مردش نگاه میکرد... خوشحال بود بعد یکماه نیم میتونست مادرشو ببینه واین میتونست عالی باشه...جونگکوک سیر از غذا شر..ابشو برداشت به کاتسومی نگاه کرد...موهای بلند مدل پر دختر و رنگش بیشتر پوست شیری بودن دختر رو به نمایش میگذاشت...زنش بود دوستش داشت ولی حس میکرد دختر نمیتونه توی جامعه کثیف بیرون دوم بیاره..حس مالک بودن روی همسرش زیادی بزرگ بود حتی اگه میتونست جلوی نسیم رو میگرفت تا روی بد..ن زنش حرکت نکنه...از پشت میز بلند شد.کاتسومی از بلند شدن جونگکوک نگران بلند شد به ساعت نگاه کرد 19:16بود واول شب..
-چیشده؟
جونگکوک جلو آمد دست دختر رو گرفت.
کوک+خستم بدنمو ما..ساژ بده
کاتسومی طرف کمد آرایشیش رفت با برداشتن کرم چرخید جونگکوک با کندن پیر..انش خودشو روی شکم انداخت صورتشو طرف پنجره اتاقشون چرخوند کاتسومی صندلشو درآورد دامنشو با..لا گرفت جلوی دید جونگکوک نشست سر کرم باز کرد روی کمر..ش کمی زد..
کوک+چطور بود امروز
کاتسومی درحالی که کرم رو روی بدنش پخش میکرد لب زد
-خوب بود اتفاق خواستی نیفتاد...فقط دلتنگت بودم
جونگکوک لبه دامن دختر رو گرفت با..لا داد وزانو دختر روبو..سید..
کوک+امروز چه روزیه؟
کاتسومی با بیاد آوردن دوسال پیش روی زانو هاش بلند شد تا بهتر ماساژ بده..
-13ژانویه
کوک+4روز دیگه میشه سه سال درسته
-ارع
کوک+به دون دون زنگ میزنم ۳روز مرخصی میدمش بریم خونه مادرم
۲.۰k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.