گفت نه بابا اینچه حرفیه

گفت نه بابا اینچه حرفیه
چرا باید ناراحت باشم اتفاقا خیلی هم خو شحالم گفتم خوبه
گوشی شو ور داشت و شروع کرد به بازی کردن
منم گفتم چرا هیچی نمیگی گفت چی یگم خب گفتم مثل بگو من جذابم یا نه
گفت خب معلومه گفتم یعنی دوسم داری
گفت شاید.................زر زر زر..........
رسیدیم خونه درو باز کرد و رفتیم تو خونه رو خیلی خوب تمیز کرده بودن
رفتم یه دوش گرفتم و اومدم ایکوهم همینطور
#از زبان ایکو
نشسته بودم رو مبل کائورو هم همینطور
و مثل من سرش تو گوشی بو یهو گوشیمو گرفت و گذاشت کنار و منو کشید تو بغلش و دستشو دورم حلقه کرد خجالت کشیده بودم
و رو به من گفت چرا تو انقد خوشگلی
بعد موهامو کنار زد و خیره شد بود بهم
گفت عاشقتم و قبل از اینکه بخوام چیزی بگم صورتمو اورد جلو و لبشو گذاشت رو لبام یه مدت همینجوری موند و دوست نداشت لباش از رو لبام کنار بره راستش لباش خیلی شیرین بود و منم شروع به همکاری کردم
همینجوری ادامه پیدا کرد که دوتامون نفس کم اوردیم و از حم جدا شدیم با صدای خماری گفت من خوابم میاد بیا بخوابیم
منو بلند کرد و برد تو اتاق و گذاشت رو تخت...........
______________________
اگه منحرف شدی حق داری منم منحرف شدم🥲😂✨🌱
پایان پارت شیش