🤍🦋
🤍🦋
اولین قرارمون سینما بهمن انقلاب بود؛
برام یه آدم معمولی بود
یه پسر معمولی که فکر میکردم یکیه عین بقیه.
بعد از اینکه از قرار برگشتم حس حاصی نداشتم
عین موقعی بود که با دوستام میرفتم بیرون
و خیلی بهم خوش میگذشت.
فردا شبش باز رفتیم بیرون
اینبار رفتیم پل طبیعت که قدم بزنیم.
یه حس قوی تر بهش داشتم
اینبار با دقت بهش نگاه میکردم...
مژه هاش بلند بود و عین سایه چشماشو گرفته بود
بنظرم خیلی قشنگ اومد
بعد از قدم زدن با چندتا از دوستاش رفتیم کافه
حواسش به من نبود ولی من داشتم نگاهش میکردم.
همه چیشو زیر نظر داشتم،
وسط حرف بودن که خندید
خندش مردونه بود، قشنگ بود
دقیقا همون لحظه دلم براش رفت.
شاید لحظه عاشق شدن بقیه خیلی خفن تر بوده باشه،
ولی برای من فقط یه خنده مردونه بود.
بعد اون شب من عاشق ترین دختر دنیا بوده و هستم؛
_امان از خنده ها و چشم ها.
اولین قرارمون سینما بهمن انقلاب بود؛
برام یه آدم معمولی بود
یه پسر معمولی که فکر میکردم یکیه عین بقیه.
بعد از اینکه از قرار برگشتم حس حاصی نداشتم
عین موقعی بود که با دوستام میرفتم بیرون
و خیلی بهم خوش میگذشت.
فردا شبش باز رفتیم بیرون
اینبار رفتیم پل طبیعت که قدم بزنیم.
یه حس قوی تر بهش داشتم
اینبار با دقت بهش نگاه میکردم...
مژه هاش بلند بود و عین سایه چشماشو گرفته بود
بنظرم خیلی قشنگ اومد
بعد از قدم زدن با چندتا از دوستاش رفتیم کافه
حواسش به من نبود ولی من داشتم نگاهش میکردم.
همه چیشو زیر نظر داشتم،
وسط حرف بودن که خندید
خندش مردونه بود، قشنگ بود
دقیقا همون لحظه دلم براش رفت.
شاید لحظه عاشق شدن بقیه خیلی خفن تر بوده باشه،
ولی برای من فقط یه خنده مردونه بود.
بعد اون شب من عاشق ترین دختر دنیا بوده و هستم؛
_امان از خنده ها و چشم ها.
۱.۹k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.