hold my hand
_یک بار دیگه اون جوری بهم زل بزنی چشمات رو از کاسه در میارم
خب دوستان من حرفم رو پس می گیرم اون اصلا هم بامزه نیس
بعد که وارد خونش شدیم شروع کردم جیغ زدن
+توعه گوریل گندهِ بوگندو به چه جرعتی من رو آوردی اینجا، هان؟
_یاد بگیر با من درست حرف بزنی و گرنه بد می بینی
من رو انداخت رو دوشش و از ماشین رفتیم بیرون ک بعد رفت سمت در خونه.
داخل خونه خیلی بزرگتر از چیزی بود که از بیرون دیده میشد حداقل ۳ طبقه بود . از روی دوشش من رو انداخت روی مبل و بعد خم شد روی من ک در گوشم زمزمه کرد
_آدمت می کنم خانم کوچولو
و بعد رفت . یک لحظه قلبم ایستاد و بعد خودم رو جمع و جور کردم و سریع به سمت درب ورودی دویدم اما یک نفر دستم رو محکم گرفت و کشید
×بهتره فکر فرار به سرت نزنه چون سرت رو از تنت جدا میکنه
+تو دیگه کدوم خری هستی ؟
×پدر و مادرت بهت یاد ندادن که با بزرگترت درست صحبت کنی
+ببخشید، میشه دستم رو ول کنی من باید برم
×مگه نشنیدی چی گفتم ؟!
_ خانم چو پس داروی خماره عه من چی شد ؟(با داد)
×الان میام قربان (با داد) . هی دختر تو همراهم بیا
لرزش به تنم افتاده بود از فشار و استرسی که داشتم دیگه نتونستم تحمل کنم شروع کردن به گریه کردن و جیغ کشیدن که مرده دوباره پیداش شد . دستم رو محکم گرفت و من رو دنبال خودش کشوند
اینقدر محکم میکشیدم که احساس کردم قراره دستم از تنم جدا بشه. من رو به طبقهٔ بالا برد و در یکی از اتاق های تهِ یک سالن رو باز کرد و هلم داد داخل
_بهتره صدات در نیاد، خیلی دارم خودم رو کنترل می کنم
و بعد در رو محکم بست و قفل کرد
ویو ا.ت
اتاق خالیِ خالی بود و سرد و تاریک
نمی تونستم جایی رو ببینم.دوباره جیغ کشیدم نزدیک به ۱۰ دقیقه اما انگار کسی صدام رو نمی شنید ،خسته شده بودم و نمی دونم که چی شد اما خوابم برد
صبح روز بعد ویو مین سو
صبح که بلند شدم سر درد بدی داشتم بزور از جام بلند شدم رفتن سمت آشپز خانه
_خانم چو لطفا بهم مسکن بده
×چشم ،فقط ببخشید که سوال می کنم اما اون دختره که دیشب آوردینش کی بود ؟
_دختر؟!کدوم دختر؟
×خب دیشب که مست بودین به همراه یک دختر اومدید فکر کردم دوست دخترتونه که آخر هفته قرار به پدرتون نشونش بدین
(پ.ن :یکی نی یه این بگه کی با دوس دخترش اینطوری رفتار می کنه که این مین سو می کنه)
پایان پارت دو
خب دوستان من حرفم رو پس می گیرم اون اصلا هم بامزه نیس
بعد که وارد خونش شدیم شروع کردم جیغ زدن
+توعه گوریل گندهِ بوگندو به چه جرعتی من رو آوردی اینجا، هان؟
_یاد بگیر با من درست حرف بزنی و گرنه بد می بینی
من رو انداخت رو دوشش و از ماشین رفتیم بیرون ک بعد رفت سمت در خونه.
داخل خونه خیلی بزرگتر از چیزی بود که از بیرون دیده میشد حداقل ۳ طبقه بود . از روی دوشش من رو انداخت روی مبل و بعد خم شد روی من ک در گوشم زمزمه کرد
_آدمت می کنم خانم کوچولو
و بعد رفت . یک لحظه قلبم ایستاد و بعد خودم رو جمع و جور کردم و سریع به سمت درب ورودی دویدم اما یک نفر دستم رو محکم گرفت و کشید
×بهتره فکر فرار به سرت نزنه چون سرت رو از تنت جدا میکنه
+تو دیگه کدوم خری هستی ؟
×پدر و مادرت بهت یاد ندادن که با بزرگترت درست صحبت کنی
+ببخشید، میشه دستم رو ول کنی من باید برم
×مگه نشنیدی چی گفتم ؟!
_ خانم چو پس داروی خماره عه من چی شد ؟(با داد)
×الان میام قربان (با داد) . هی دختر تو همراهم بیا
لرزش به تنم افتاده بود از فشار و استرسی که داشتم دیگه نتونستم تحمل کنم شروع کردن به گریه کردن و جیغ کشیدن که مرده دوباره پیداش شد . دستم رو محکم گرفت و من رو دنبال خودش کشوند
اینقدر محکم میکشیدم که احساس کردم قراره دستم از تنم جدا بشه. من رو به طبقهٔ بالا برد و در یکی از اتاق های تهِ یک سالن رو باز کرد و هلم داد داخل
_بهتره صدات در نیاد، خیلی دارم خودم رو کنترل می کنم
و بعد در رو محکم بست و قفل کرد
ویو ا.ت
اتاق خالیِ خالی بود و سرد و تاریک
نمی تونستم جایی رو ببینم.دوباره جیغ کشیدم نزدیک به ۱۰ دقیقه اما انگار کسی صدام رو نمی شنید ،خسته شده بودم و نمی دونم که چی شد اما خوابم برد
صبح روز بعد ویو مین سو
صبح که بلند شدم سر درد بدی داشتم بزور از جام بلند شدم رفتن سمت آشپز خانه
_خانم چو لطفا بهم مسکن بده
×چشم ،فقط ببخشید که سوال می کنم اما اون دختره که دیشب آوردینش کی بود ؟
_دختر؟!کدوم دختر؟
×خب دیشب که مست بودین به همراه یک دختر اومدید فکر کردم دوست دخترتونه که آخر هفته قرار به پدرتون نشونش بدین
(پ.ن :یکی نی یه این بگه کی با دوس دخترش اینطوری رفتار می کنه که این مین سو می کنه)
پایان پارت دو
۱.۹k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.