بارها افطار خود را قبل موعد خورده امبس که از زیباییت، الله ا...

سهم چشمانم فقط دیوار و بند و فاصله ستمثل نوزادی که در زندان ...

بـارهـا افــطار خـود را قبـلِ موعـد خـورده امبـس کـه از زیبـ...

چون اناری که رسیده ست پراز اشکم وخوندارم آرام در اندوه خودم ...

گاه ،وقتی تکسواری به اسارت میروددر نگاهی هستی ایلی به غارت م...

مثل من ماه چه لاغر شده از دوری توروزه ی روی ترا سخت تحمل کرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط