در من یک پاییز در حال افتادن است...!یک قصه،با خداحافظی شروع ...

تو را دوست میدارم نه چون نیما شبا هنگام...تو را دوست میدارم ...

پاییز ِ من،موسم ِ هزار رنگ ِ برگها،سمفونی دلتنگی های بی پایا...

تو‌ را...در‌ کدام‌ برگ‌ ریزان گم‌ کرده‌ام که‌ تمامی‌ برگهای‌...

در رگهایم جاری شو میخواهم ذره ذره وجودم را پُر کنی از بودنت....

در ابریشم نگاهتآرام،آرام پیله کردم...در فراسوی نگاهت ‌پر م...

امشب تمام دلتنگی هایم راپشت این دیوار سرد،تاریک، یکی یکی زیر...

#اذر جان...دخت بانوی زیبای پاییزییک شب دیر تر به استقبال تو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط