هر روز جهان است و فرازی و نشیبی

هر روز، جهان است و فرازی و نشیبی
این نیـز نگاهی است به افتـادن سیبی

در غلغله ی جمعی و «تنها» شده ای باز
آنـقــدر ڪـه در پـیرهـنــت نیـز غـریـبی

آخر چه امیدی به شب و روز جهان است؟
بـایـد هـمـه ی عـمـر، خـودت را بـفـریـبـی

چون قصه ی آن صخره ڪه از صحبت دریا
جـز سـیلی امـواج نـبـرده اســت نـصـیبی

★آیینه‌ی تـاریخ تـو را درد شڪسته است
اما تــو نــه تـاریخ شــنـاسـی نـه طـبـیبـی!
#فاضل_نظرے #شعر
دیدگاه ها (۱)

★تا چند ڪنیم از تو قناعت به نگاهییڪ عـمـر قـنـاعت نـتـوان ڪـ...

حتـی مـرا به نـام، صـدا هم نمی ڪنددردا ڪه فڪر حال مرا هم نمی...

صد حیف ڪه ما پیر جهاندیده نبودیمروزی ڪه رسـیـدیـم بــه ایـا...

افسوس ڪه هیچ شانه‌ای با من نیستجــز شـانـه‌ی تــخــم مــرغ د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط