پارت

پارت۲۰
فصل دوم
لحظه ی عاشقانه ای و کنار هم سپری کردن میشه گفت دوباره به هم برگشتن و شروع جدیدی رو آغاز کردن
ولی شروع جدید برای جین ائه هم میشد کسی که سالها بادرد زندگی کرده و چیزی جز غم و غصه نصییش نشده
جين ائه توی کارش موفق بود ولی توی احساسات نه
چند ماه گذشت خبری از تهیونگ نبود و انگار واقعا پشیمون شده بود
جين ائه حس عجیبی داشت اون انگار عاشق شده بود تمام فکرش شده بود تهیونگ اینکه کجاست و الان چطور زندکی میکنه و چیکار میکنه خواب و خوراک نداشت و فقط به تهیونگ و فکر میکرد ولی اون از تهیونگ متنفر بود چطور الان همش بهش فکر میکنه
جين ائه حاله خوبی نداشت سرگیجه و دل‌درد های شدید ولش نمیکرد
توی شرکت با صونا داشت حرف میزد که بین حرف زدندنشون حالش بد شد و به دستشویی رفت و بالا اورد
صونا نگرانش شده بود
صونا:خوبی دختر چیشده
جين ائه با رنگ پریده اومد بیرون و گفت
جين ائه:چند وقته اینجوریم حالم اصلا خوب نیست غذاشم نمیتونم بخورم چندروزه غذا نخوردم(بی حال)
صونا:حتما برو بیمارستان شاید مسموم شدی
که جين ائه دوباره اون حالت تهوع بهش دست و داد و بعد از کلی بالا آوردن توی بغل صونا از هوش رفت
صونا خیلی زود جین ائه رو به بیمارستان برد و دکترا خیلی زود شروع به معاینه جین ائه شدن
صونا به جیمین خبر داد که به بیمارستان بیاد به جونگکوک هم خبر دادن ولی جونگکوک دیر کرده بود
بعد از دقایقی از اتاق اومدن بیرون و
صونا:دکتر چیشده اتفاق بدی افتاده
دکتر:راستیتش ایشون الان باردارن
صونا تعجب کرده بود شو شدیدی بهش وارد شده بود
صونا:چ..چی امکان نداره
جیمین:ولی اخه چطوری
دکتر:بدنشون نمیتونه یه بچه رو نگه داره و باکوچک ترین اتفاق ها ممکنه بچه رو از دست بدن بچه الان دو هفته اس هست و شرایط حساسی دارن
بعد از رفتن دکتر جونگکوک از راه رسید بعد از فهمیدن ماجرا خون جلو چشماش و گرفته بود ولی خواهرش مقصر نبود مقصر تهیونگ بود کسی که زجر های زيادي و به اون دختر داده بود و اون دختر رو عاشق خودش کرده بود و الان بچش توی وجود اون دختر داشت رشد میکرد و به بدن دختر اسیب میزد
جونگکوک وارد اتاق شد که دید خواهرش خوابه ولی اگر از این اتفاق خبر دار میشد چی چه واکنشی داشت
............................