کفیتو بپوش و لباس تن کن

کفیتو بپوش و لباس تن کن
میخام ببرمت جایی که ماجراس چن دور
بزنیم ببینیم چن چنده شهر
تا بعد بشینیم یکمی پرکنده تر
من همون که خوش بود یه وقتی
مثه سنگی سفت بود میفهمی؟
همه چی پیچید و همینو ساخت
روزاشم همه مثل همه حتی تحویل سال
هه همیشه متنا بلند بوده مشتی
رفیق هم بوده با هرنوعیش گشتیم
دیدیم تهش با زخمی تنهاییم
ولی خو خوش گذشت یه وقتایی
غصه که واسه قصع هاس
ما خوشیم همه جوره رو زمین با چشم بازهمین
دلیل شد تابیمارو دیده
یا ساده ترش میشه یه گرگ بارون دیده
تمام روزتو میکنی تخ*ی سپری
فکر به چیزی که باختی ببری
اون مغزتو می..ییدمثل سگ پشیمونی
تو گفته بودی که راه سختو میتونی
اما بعد دیدی تویی و یکمی مایه توجیب
به جایی نمیرسی با این قدمای کوچیک
تو زندگی دوتا چیزویاد پس بگیر
امید بده جاش بیلاخ پس بگیر
یاد میگری ناشنا نرینی
جاهایی میری که یه وق اشنا نبینی
نه حسشو داری نه حال فک زدن
تو خودت پیچ میشی دیگه اره مثلا
حرفات همیشه بوی غم میدن
تواینه هم تصویره دیگه گندیده
هنوز بالا سرت گرماشو داری
راستی دلخوشی هاشو سیخی چن میده
گرگ باش مثه من مثه ببر
مثه جغد تو پرسه های شب
مثه سنگ تو لحظه های سخت
تو عرصه های تنگ
نعرتو بزار تو بارونو
بشکون رد شو حتی قانونو
دل نبند تش تلخیه
مثه من نفس تخلیه
و دستات خسته رو تنت
رو زخماتم نمک وابسته بودنه
ترجیح میدی جای اینکه نقشه بچینی
واسه بعد زندگیتو تولحظه ببینی
میشه شب میشه روز میشه فردا
تو میخاستی نهرو بکنی دریا
شدی شبیه مردمت
ببین تو رویا همیشه حقیقت گمه

#حصین
#حرف دل
asma.sm