لالالالالالا ای اصغر من بکن رحمی تو بر چشم تر من

لالالالالالا ای اصغر من .بکن رحمی تو بر چشم تر من
لالالالالالا ارام جانم.لالالالالالا روح و روانم
لالالالالالا ای نو گل من.لالالالالالاای بلبل من
لالالالالالا ای گل عزارم.انیس و مونس شبهای تارم
ز سوز تشنگی رنگ تو زرده.الهی مادرت دورت بگرده
خدا رحمی کند بر تو عزیزم.ندارم آبی در حلقت بریزم
لالالالالالا ای طفلک زار.منم هستم به درد تو گرفتار
ز سوز تشنگی شیرم شده خشک.ما رو سعد لعین از تشنگی کشت
لالالالالا ای شیرخواره.بمیرد مادرد شیری نداره
فدای تو بود هم جسم و جانم.علی اصغر ایا روح و روانم
لالالالالا شد قحطی آب.نیامد دگر بر چشممان خواب
حسین از تشنگی غمدار باشد.به یاد عابد بیمار باشد
لالالالالالا این قوم بی دین.ندارند هیچ ایمان و آیین
لالا ای اصغر بی شیر مادر.نداریم ما در این جا یار و یاور
همه ما تشنه ایم و دل فکاریم.ولیکن چاره ای دیگر نداریم
ز هوش رفته اگر این اصغر من.نکردند رحم بر چشم تر من
لالالالا خوابت کنم من .چگونه سیر و سیرابت کنم من
شاعر زنده یاد ماشاالله مهرنیا