بیا پاییزِ من! در بیت های شعر من غوغاست
بیا پاییزِ من! در بیت های شعر من غوغاست
برای وصف تو امشب میان واژه ها دعواست
بیا پاییز! پیدایت کنم در لابلای شعر
بیا چرخی بزن، بزم غزلخوانی ما برپاست
دلم آواره در اندوه حسرت بار دیروز است
دلم شیدای بغضِ کهنه ی تنهایی فرداست
شبی کابوس هایم را برایت گفتم و دیدی
که در خواب عمیقم غصه ی یک دردِ ناپیداست
نمی خواهم؛ برو با آن هزار ویک شب تلخت
فقط اینجا به ظاهر قصه های عاشقی زیباست
و من فهمیده ام در روزهای آتشین درد
دل بی صاحبم زندانی یک خواهش بیجاست
غزل گفتم... غزل گفتم.... جهان فهمید؛ اما تو
نفهمیدی که عاکف اینهمه این روزها تنهاست
برای وصف تو امشب میان واژه ها دعواست
بیا پاییز! پیدایت کنم در لابلای شعر
بیا چرخی بزن، بزم غزلخوانی ما برپاست
دلم آواره در اندوه حسرت بار دیروز است
دلم شیدای بغضِ کهنه ی تنهایی فرداست
شبی کابوس هایم را برایت گفتم و دیدی
که در خواب عمیقم غصه ی یک دردِ ناپیداست
نمی خواهم؛ برو با آن هزار ویک شب تلخت
فقط اینجا به ظاهر قصه های عاشقی زیباست
و من فهمیده ام در روزهای آتشین درد
دل بی صاحبم زندانی یک خواهش بیجاست
غزل گفتم... غزل گفتم.... جهان فهمید؛ اما تو
نفهمیدی که عاکف اینهمه این روزها تنهاست
۲.۰k
۱۳ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.