نشستم روی صندلی که یکسال قبل اونجا با هم نشستیم....
نشستم روی صندلی که یکسال قبل اونجا با هم نشستیم....
به حاج حسین گفتم خیلی نامردی حاجی...
خیلی...
تو شاهد ما بودی...
از اون شروع تا تموم شدنش...
رسم رفاقت این نبود منو رها کنی...
فرق تو با یارجان چی بود؟
اون ولم کرد... تو هم ولم کردی....
نباید یه اشاره میکردی!؟
تو که شاهد بودی من چقدر گفتم نه...
یادته که...
اما وقتی هم گفتم بله پای بله ای که گفتم وایسادم....
با همه سختیاش...
با همه قید خودم رو زدم...
آخرشم من میدونم آدم بد این عاشقانه منم...
فکر کن چقدر سخته...
تو همه کار بکنی اما تهشم مقصر باشی...
حاج حسین... دلم پره... از تو، از او، از خودم...
حالا اما دیگه آب از سر من گذشته...
خودت هواشو داشته باش...
هوای منو که نداشتین...
اما هوای یارجان منو داشته باشین...
این خیلی مهمه
به حاج حسین گفتم خیلی نامردی حاجی...
خیلی...
تو شاهد ما بودی...
از اون شروع تا تموم شدنش...
رسم رفاقت این نبود منو رها کنی...
فرق تو با یارجان چی بود؟
اون ولم کرد... تو هم ولم کردی....
نباید یه اشاره میکردی!؟
تو که شاهد بودی من چقدر گفتم نه...
یادته که...
اما وقتی هم گفتم بله پای بله ای که گفتم وایسادم....
با همه سختیاش...
با همه قید خودم رو زدم...
آخرشم من میدونم آدم بد این عاشقانه منم...
فکر کن چقدر سخته...
تو همه کار بکنی اما تهشم مقصر باشی...
حاج حسین... دلم پره... از تو، از او، از خودم...
حالا اما دیگه آب از سر من گذشته...
خودت هواشو داشته باش...
هوای منو که نداشتین...
اما هوای یارجان منو داشته باشین...
این خیلی مهمه
۸.۸k
۲۰ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.