پارت [31]

پارت [31]
خلاصه همه به هم سلام کردن......
شوگا خب بچها بریم یچی بخوریم و راه بیوفتیم برسیم شهر(حالا هر شهری😂)که منو ا/ت ازتون جدا بشیم و بریم هتلمون
جین:باشه بریم بعدش رسیدیم ماهم میریم هتل البته نمیشه گف هتله یجورایی خونه ویلاییه که من برای چند روز اجاره کردم
ا/ت:کاشکی ماهم باهاتون بودیم
(گایز داشتن راه میرفتن حرف میزدن...)
شوگا:خب ما یکی دوروز زود تر میریم پیش اینا ها؟
جین:فک کنم خوبه
کوک:عا اره اینجوری بهتره با شماهم وقت میگذرونیم
شوگا و ا/ت:اره
سومین:یا ابجی دلم برات تنگ میشه
ا/ت:عا منم همینطور
سومین:کاش قبل رفتن میرفتم سر آرامگاه بابا
ا/ت:اوم اره خوب میشد بریم
سومین:دلم براش تنگ شده
ا/ت:منم
کوک:خب حالا الان خودتونو ناراحت نکنین بیاین بریم تویه رستوران....

گارسون:چی میل دارین
جیسو:(حالا هرچی)
لیسا:(یچی میگه)
ا/ت:(خب اینو خودتون انتخاب کنین شماها ا/تین دیگه😂)
خلاصه همه یچی میگین دیگه😂
گارسون چشم‌...
بعدش میره بعد یه ربع ده دقیقه میارن غذاهارو.....

همه میخورن....
لیسا چنگالش میوفته پایین وع یهو موش میبینه😐😂
لیسا:(جیغ بنفش)واییی موشششش....
همه از صندلیا پا شدن....
ا/ت:واییی زیر پاعه منه‌(جیغ)
سومین:یا جنی بپا داره میاد سمت تو
جنی:(جیغ )وایی کمکککک
(گارسونا اومدن موشرو گرفتن)
صاحب رستوران:عا چیشده رستورانو گذاشتین رویه سرتون
کوک:فک میکردم رستوران خوبیه ولی اشتباه فکر کردم
جین:منم همینطور بیاین بریم بچها
همه:اره بریم....(پولارو حساب کردنا😂)


ادامع دارد...‌