به کنعانم مبر ای بخت من یوسف نمیخواهم

به کَنعانَم مَبر ای بَخت، مَن یوسف نِمیخواهَم


ببَر آنجا که کویِ اوست، در زندان وچاهَم کُن

وحشی_بافقی❤
دیدگاه ها (۳)

چقدر دلم میخواهد باشیحتی به مساحت یک یادحتی به قدر یک دعاباش...

از گلوله نمی پرسنداز کجا آمدہمعذرت هم نمی خواهد!از من نپرس چ...

آغوش من فقط اندازه ی تو جا دارد و بسدوست داشتنت در تک تک رگ ...

منمدرختی کهبرگ هایش را ریختتا توماه رااز میان شاخه هایشتماشا...

عاشقانه های شبنم

از لب لعل توام، کار به کام است، امشبدولتم بنده و اقبالم، غلا...

از لب لعل توام، کار به کام است، امشبدولتم بنده و اقبالم، غلا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط