چرا پنهان کنم عشق است و پیداست

چرا پنهان کنم؟ عشق است و پیداست
درین آشفته اندوه نگاهم
تو را می خواهم ای چشم فسون بار
که می سوزی نهان از دیرگاهم
چه می خواهی ازین خاموشی سرد؟
زبان بگشا که می لرزد امیدم
نگاه بی قرارم بر لب توست
که می بخشی به شادی های نویدم
دلم تنگ است و چشم حسرتم باز
چراغی در شب تارم برافروز
به جان آمد دل از ناز نگاهت
فرو ریز این سکوت آشناسوز

هوشنگ ابتهاج
دیدگاه ها (۳)

موفقیت به سمت شما نمی آید . شما باید به سمتش بروید . موفقیت ...

..به همین سادگی آدم اسیر می شود... وهیچ کاری هم نمی شود کرد ...

ــ « دردی اگر داریّ و همدردی نداری،با چاه آن را در میان بگذا...

چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرمناگهان دل داد زد :دیوانه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط