پارت 2
کوک: کی؟(تعجب😳)
: لورا (با ذوق)
کوک: خب، بیاد به درک.
: إوا کوککک نا سلامتی دختر خالته.
کوک: خب باشه که چی مثلا؟
: هیچی(داره از فشار خوردن میترکه😂😂) ولی اگه اومد باید باهاش خوب رفتار کنی. فهمیدی؟
کوک: اوک(خعلی عصبی)
ویو ا/ت: نمیدونم این لورا کیه که کوک انقد ازش بدش میاد؟
_: کوک عزیزم یه لحضه بیا کارت دارم
کوک: باشه بابا .
کوک رفت پیش پدرش.
_: کوک پسرم نگا اگه لورا اومد باهاش خوب رفتار کن باشه؟ چون اگه تو با لورا خوب رفتار نکنی مامانت هم سر ا/ت خالی می کنه.
کوک: باشهه(خیلی عصبی و سرد)
کوک ویو: از لورا متنفرم هر وقت که میبینمش خودش رو بهم میچسبونه أه(ذهن منحرفای عزیز این همون آه یا آح نیستش اوکی؟😂) کاشکی ا/ت قبول میکرد که اون موقع میرفتیم یه خونه دیگه. رفتم بالا پیش ا/ت فک کنم حموم باشه. رفتم درو باز کردم که دیدم بَلِ ات خانم رفته حموم منم که کرمم فعال شده بود رفتم لباسامو عوض کردم و لخت به سمت در حموم حرکت کردم. درو که باز کردم ات یه جیغ وحشتناک کشید.(بچم ترسید😂)
ات: یااااا(جیغغغ) کوک عوضی نمیفهمی در بزنی؟
کوک: زنم حمومه میخوام برم پیش زنم آیا مشکلی داری؟(با صدای بم)
ات: ن... نهـ..... نه.... ند... ااا.... ر.. م(لکنتی که ازش تعجب می باره😐)
کوک: چیه ترسیدی بیب؟ نترس نترس ک... ا... ر... ی.. ت.. ن.. د... ا... ر... مم(داره از خنده جر میخوره🤣🤣)
ات:(خیالش راحت شدو با خونسردی گفت) اوک پس بیا داخل.
کوک رفت داخل و سریع ات رو از زیر دوش آورد این ور و بغلش کردو تا چن مین(دوزتان عزیزی که نمیدانید مین چی هستش: مین به اینگلیسی میشه دقیقه) لباشو مک میزد. وقتی که نفس کم اوردن کوک از ات جدا شد و گفت:
کوک: لبات مثل همیشه عالیه بیب.
ات: ولی تو قول دادی که کاری باهام نکنی.
کوک دهنش رو برد سمت ات و با صدای بمی گفت: من که هنوز کاری نکردم بیب!.
ویو ات: نفس های داغش به گردنم میخورد و این باعث مور مور شدنم می شد.
ات: خب کوک.......
ببینین چه ادمین خوبی هستم هنوز ده تا لایک نخورده بود که پارت دو رو هم گذاشتم😌😌 و اکنون شرایط پارت بعد: چهار کامت ــــ یک فالوور.
بای تا پارت بعد💜
: لورا (با ذوق)
کوک: خب، بیاد به درک.
: إوا کوککک نا سلامتی دختر خالته.
کوک: خب باشه که چی مثلا؟
: هیچی(داره از فشار خوردن میترکه😂😂) ولی اگه اومد باید باهاش خوب رفتار کنی. فهمیدی؟
کوک: اوک(خعلی عصبی)
ویو ا/ت: نمیدونم این لورا کیه که کوک انقد ازش بدش میاد؟
_: کوک عزیزم یه لحضه بیا کارت دارم
کوک: باشه بابا .
کوک رفت پیش پدرش.
_: کوک پسرم نگا اگه لورا اومد باهاش خوب رفتار کن باشه؟ چون اگه تو با لورا خوب رفتار نکنی مامانت هم سر ا/ت خالی می کنه.
کوک: باشهه(خیلی عصبی و سرد)
کوک ویو: از لورا متنفرم هر وقت که میبینمش خودش رو بهم میچسبونه أه(ذهن منحرفای عزیز این همون آه یا آح نیستش اوکی؟😂) کاشکی ا/ت قبول میکرد که اون موقع میرفتیم یه خونه دیگه. رفتم بالا پیش ا/ت فک کنم حموم باشه. رفتم درو باز کردم که دیدم بَلِ ات خانم رفته حموم منم که کرمم فعال شده بود رفتم لباسامو عوض کردم و لخت به سمت در حموم حرکت کردم. درو که باز کردم ات یه جیغ وحشتناک کشید.(بچم ترسید😂)
ات: یااااا(جیغغغ) کوک عوضی نمیفهمی در بزنی؟
کوک: زنم حمومه میخوام برم پیش زنم آیا مشکلی داری؟(با صدای بم)
ات: ن... نهـ..... نه.... ند... ااا.... ر.. م(لکنتی که ازش تعجب می باره😐)
کوک: چیه ترسیدی بیب؟ نترس نترس ک... ا... ر... ی.. ت.. ن.. د... ا... ر... مم(داره از خنده جر میخوره🤣🤣)
ات:(خیالش راحت شدو با خونسردی گفت) اوک پس بیا داخل.
کوک رفت داخل و سریع ات رو از زیر دوش آورد این ور و بغلش کردو تا چن مین(دوزتان عزیزی که نمیدانید مین چی هستش: مین به اینگلیسی میشه دقیقه) لباشو مک میزد. وقتی که نفس کم اوردن کوک از ات جدا شد و گفت:
کوک: لبات مثل همیشه عالیه بیب.
ات: ولی تو قول دادی که کاری باهام نکنی.
کوک دهنش رو برد سمت ات و با صدای بمی گفت: من که هنوز کاری نکردم بیب!.
ویو ات: نفس های داغش به گردنم میخورد و این باعث مور مور شدنم می شد.
ات: خب کوک.......
ببینین چه ادمین خوبی هستم هنوز ده تا لایک نخورده بود که پارت دو رو هم گذاشتم😌😌 و اکنون شرایط پارت بعد: چهار کامت ــــ یک فالوور.
بای تا پارت بعد💜
۹.۴k
۱۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.