ز این خانه غم میخوانه سراب است چه کنم یار شود آشوب باز من دنبال یار این یار سراب است چه کنم یار بخواهد مارا چه کنم شاد روان این یار حالش خراب است چه کنم چاره جز باختن دل به یار بی کس نیست همه چی را باخت کنم به دل این یار سراب.