می نویسم
مینویسم
امشب به عشق همان که تنهاییام را وزن کرد و به سنگینی نگاه منجمدش خرید
نگاهی که دلم هرگز از دیدنش سرد نخواهد شد
نگاهی محبوس شده در یک عکس
عکسی که نمیدانست هنوز در دستهای من است
مینویسم
امشب تا لغزش قلمم روح تورا بلغزاند
ای همیشگیام، ای همیشه بهار، ای همیشه سبز...
ای باور قلبی که هزار بار شکسته و هرگز نمیشکند
ای معنای حضورِ دلی که فراموش میشود اما هرگز به فراموش نمیبرد
همیشه دلم میخواسته خودم باشم، اما شبیه تو!!
و امروز از حجم احساس تو دور نیستم این قلم از دستهای تو نفس میگیرد
و هست تا هستی!!
بمان کنار غزلوارههای تنهاییم
به نام پاک تو این دل ترانه میگوید
و جوانه زد به صدایت بهار غمهایم
#ارس_آرامی
امشب به عشق همان که تنهاییام را وزن کرد و به سنگینی نگاه منجمدش خرید
نگاهی که دلم هرگز از دیدنش سرد نخواهد شد
نگاهی محبوس شده در یک عکس
عکسی که نمیدانست هنوز در دستهای من است
مینویسم
امشب تا لغزش قلمم روح تورا بلغزاند
ای همیشگیام، ای همیشه بهار، ای همیشه سبز...
ای باور قلبی که هزار بار شکسته و هرگز نمیشکند
ای معنای حضورِ دلی که فراموش میشود اما هرگز به فراموش نمیبرد
همیشه دلم میخواسته خودم باشم، اما شبیه تو!!
و امروز از حجم احساس تو دور نیستم این قلم از دستهای تو نفس میگیرد
و هست تا هستی!!
بمان کنار غزلوارههای تنهاییم
به نام پاک تو این دل ترانه میگوید
و جوانه زد به صدایت بهار غمهایم
#ارس_آرامی
۳۸۴
۱۶ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.