جنگل یوسانگ
#جنگل یوسانگ
#پارت ۱۶
سریع همه پله ها رو یکی و دوتا می رفتن به سمت پایین وارد راهرو شدن و ته در رو بست هر دو پشت در ایستادند
اما خب اینجا موندن فایده نداشت
اونا زیاد و پر قدرت بودن
لاهی اشاره کرد که باید پنهان بشن
ته تایید کرد همزمان با هم شروع به دویدن کردند و پشت یکی از کمد ها که داخل اتاقی بود
مخفی شدند
_لاهی!
فریاد کوک مصادف شد با رسیدن به اون آدما و ندیدن اثری از لاهی
اما مغزش در اون هنگام به این فکر می کرد
چرا نگفت ته چرا لاهی آخه!لعنت بهش تمرکزش ریده بود اون برای نجات ته اومده بود و حالا اسم لاهی رو فریاد زد
اونها به سمتشون هجوم آوردند و کوک همراه با کارین و یوسانگ به سمتشون رفتند
مبارزه ای سخت یا هیجان انگیز
کوک هنر رزمی زیادی داشت پس زدن اون آدما کار سختی براش حساب نمی شد
لاهی که متوجه اومدن اون شده بود همراه ته از اتاق بیرون اومد
_ته همین جا بمون نزدیک نشو و خب اصلا فیلم بگیر ولش..
سریع برای کمک به سمت اونها رفت قصد کشتن اون آدما نبود اما باید از ساختمون بیرونشون می کردن
بعد از کتک کاری حسابی همه رو بستند
_هی یوسانگ کارین وقتشه همه آلوده ها رو بیرون کنیم برین اون سه تا رو بیارین
لاهی عصبانی نگاش کرد
_اونها انسانن می فهمی؟
کوک برگشت و با نگاهی مفهومانه و جدی لب زد
_اولا اونا زمان زیادیه که مبتلان و خطرناکن یک لحظه آروم نمی شن اون بیرونم کسی کارشون نداره
بعد همونطور که به سمت پایین ساختمون می رفت لب زد
_چون پلیسی دلیل نی گوش به فرمانت باشن
به لاهی عمرا بر می خورد ولی اون هوفف
_رومخ
لب زد و دنبالش راه افتاد
اون افراد رو به در ورودی بردند و اونجا گذاشتند بعد همراه با ته به سمت گشتن طبقه ۲ و ۱ رفتن
تا اومدن کارین و یوسانگ همه طبقه ها رو گشتن و ۴ نفر دیگه پیدا شد
_تامام
کوک گفت و نگاهی به بقیه انداخت
_من اینارو میبرم
ته گفت و همراه اون آدما به سمت زیرزمین رفت
لاهی و کوک هم منتظر اومدن کارین و یوسانگ موندن
_امیدوارم زودتر یه هفته تموم شه
_من اگه این لعنتیم تموم شه گرفتار یه پلیس احمقم
پوزخندی زد و نگاهی به کارین و یوسانگ کرد که اومدن
...
# بی تی اس
#پارت ۱۶
سریع همه پله ها رو یکی و دوتا می رفتن به سمت پایین وارد راهرو شدن و ته در رو بست هر دو پشت در ایستادند
اما خب اینجا موندن فایده نداشت
اونا زیاد و پر قدرت بودن
لاهی اشاره کرد که باید پنهان بشن
ته تایید کرد همزمان با هم شروع به دویدن کردند و پشت یکی از کمد ها که داخل اتاقی بود
مخفی شدند
_لاهی!
فریاد کوک مصادف شد با رسیدن به اون آدما و ندیدن اثری از لاهی
اما مغزش در اون هنگام به این فکر می کرد
چرا نگفت ته چرا لاهی آخه!لعنت بهش تمرکزش ریده بود اون برای نجات ته اومده بود و حالا اسم لاهی رو فریاد زد
اونها به سمتشون هجوم آوردند و کوک همراه با کارین و یوسانگ به سمتشون رفتند
مبارزه ای سخت یا هیجان انگیز
کوک هنر رزمی زیادی داشت پس زدن اون آدما کار سختی براش حساب نمی شد
لاهی که متوجه اومدن اون شده بود همراه ته از اتاق بیرون اومد
_ته همین جا بمون نزدیک نشو و خب اصلا فیلم بگیر ولش..
سریع برای کمک به سمت اونها رفت قصد کشتن اون آدما نبود اما باید از ساختمون بیرونشون می کردن
بعد از کتک کاری حسابی همه رو بستند
_هی یوسانگ کارین وقتشه همه آلوده ها رو بیرون کنیم برین اون سه تا رو بیارین
لاهی عصبانی نگاش کرد
_اونها انسانن می فهمی؟
کوک برگشت و با نگاهی مفهومانه و جدی لب زد
_اولا اونا زمان زیادیه که مبتلان و خطرناکن یک لحظه آروم نمی شن اون بیرونم کسی کارشون نداره
بعد همونطور که به سمت پایین ساختمون می رفت لب زد
_چون پلیسی دلیل نی گوش به فرمانت باشن
به لاهی عمرا بر می خورد ولی اون هوفف
_رومخ
لب زد و دنبالش راه افتاد
اون افراد رو به در ورودی بردند و اونجا گذاشتند بعد همراه با ته به سمت گشتن طبقه ۲ و ۱ رفتن
تا اومدن کارین و یوسانگ همه طبقه ها رو گشتن و ۴ نفر دیگه پیدا شد
_تامام
کوک گفت و نگاهی به بقیه انداخت
_من اینارو میبرم
ته گفت و همراه اون آدما به سمت زیرزمین رفت
لاهی و کوک هم منتظر اومدن کارین و یوسانگ موندن
_امیدوارم زودتر یه هفته تموم شه
_من اگه این لعنتیم تموم شه گرفتار یه پلیس احمقم
پوزخندی زد و نگاهی به کارین و یوسانگ کرد که اومدن
...
# بی تی اس
۲.۴k
۰۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.