سناریو
ازدواج اجباری
پارت 31
بلخره امروز رسید امروز عروسی
الان صبحه وا آرایشگاه م
) آرایش ا. ت و لباس ا. ت 2و3 )
بعد رفتیم سمت آتلیه
جونگ کوک: تا حالا از آرایشا ندیدم
ا. ت: اوهووم چون کره ای
بعد از ظهر شد رفتیم رفتیم تالار بهمون ناهار دادن
رفتیم
پرش زمانی
دیشب خیلی خوش گذشت
امروز بعد از ظهر پاتختی داریم و فردا دیگه میریم کره
) لباس ا. ت و آرایش ا. ت( اسلاید 5و4
پرش زمانی به فردا سوار هوا پیما شدیم
سرمو رو شونه جونگ کوک گذاشتم خوابیدم صبح بیدار شدم
دیدم رو تختم
ا. ت: عه رسیدم
جونگ کوک: آره , خوب خوابیدی اوهوم میدونم
پرش زمانی به دوماه بعد
شب شد جونگ کوک مست از بیرون اومد من تو اتاق رو تخت نشسته بودم
اومد طرفم
جونگ کوک : ا. ت امشب میخوام ورژن کوچیک خودمونو درست کنم
ا. ت: حالت خوب نیستا
لباشو گذاشت رو لبام( بقیه با ذهن منحرف خودتون)
صبح با یه درد وحشت ناک بیدار شدم.
دو ماه بعد
دوماه که پریود نمی شم رفتم و صبح بیبی چک زدم و مثبت بود
به مامانم اینا گفتم
بعد امشب به جونگ کوک
اعضا هم امشب که یعنی الان خونه ماهستن
همه شب خوردن دور میز جمع بودیم
ا. ت: میخوام یه چیز بگم
اعضا : بگو
خندم میگرفت
نامجون: این حالش خوب نیست
بیبی چک از جیبم در آوردم
ا. ت: من حاملم
دستمو رو صورتم گذاشتم
جونگ کوک: راست میگیی
ا. ت: اره
جیمین: من عمو شدم
جین : من دایی میشم
جونگ کوک: من بابا میشم هورااااااا ااا🥳
پرش زمانی به سه ماه بعد
امروز با جونگ کوک رفتیم به سمت سونوگرافی
که جنسیت بچه ببینیم
دکتر: مبارکتون باشه پسرن
ا. ت: چی
دکتر: بچه تو دوقلو پسره هر دو
جونگ کوک نگاه کردم
لبخند خر گوشی زد
نویسنده : بچه ها بدنیا اومد تا آخر عمر به خوبی خوشی زندگی کردند
تمام............
**✿❀ ❀✿**
دوستان نظرتون راجب این فیک چی بود
؟؟؟؟؟؟
بعدی جیمینه
میخام از تمام اعضا بزارم
تهیونگ و جونگ کوک گذاشتم
الان جیمین
پارت 31
بلخره امروز رسید امروز عروسی
الان صبحه وا آرایشگاه م
) آرایش ا. ت و لباس ا. ت 2و3 )
بعد رفتیم سمت آتلیه
جونگ کوک: تا حالا از آرایشا ندیدم
ا. ت: اوهووم چون کره ای
بعد از ظهر شد رفتیم رفتیم تالار بهمون ناهار دادن
رفتیم
پرش زمانی
دیشب خیلی خوش گذشت
امروز بعد از ظهر پاتختی داریم و فردا دیگه میریم کره
) لباس ا. ت و آرایش ا. ت( اسلاید 5و4
پرش زمانی به فردا سوار هوا پیما شدیم
سرمو رو شونه جونگ کوک گذاشتم خوابیدم صبح بیدار شدم
دیدم رو تختم
ا. ت: عه رسیدم
جونگ کوک: آره , خوب خوابیدی اوهوم میدونم
پرش زمانی به دوماه بعد
شب شد جونگ کوک مست از بیرون اومد من تو اتاق رو تخت نشسته بودم
اومد طرفم
جونگ کوک : ا. ت امشب میخوام ورژن کوچیک خودمونو درست کنم
ا. ت: حالت خوب نیستا
لباشو گذاشت رو لبام( بقیه با ذهن منحرف خودتون)
صبح با یه درد وحشت ناک بیدار شدم.
دو ماه بعد
دوماه که پریود نمی شم رفتم و صبح بیبی چک زدم و مثبت بود
به مامانم اینا گفتم
بعد امشب به جونگ کوک
اعضا هم امشب که یعنی الان خونه ماهستن
همه شب خوردن دور میز جمع بودیم
ا. ت: میخوام یه چیز بگم
اعضا : بگو
خندم میگرفت
نامجون: این حالش خوب نیست
بیبی چک از جیبم در آوردم
ا. ت: من حاملم
دستمو رو صورتم گذاشتم
جونگ کوک: راست میگیی
ا. ت: اره
جیمین: من عمو شدم
جین : من دایی میشم
جونگ کوک: من بابا میشم هورااااااا ااا🥳
پرش زمانی به سه ماه بعد
امروز با جونگ کوک رفتیم به سمت سونوگرافی
که جنسیت بچه ببینیم
دکتر: مبارکتون باشه پسرن
ا. ت: چی
دکتر: بچه تو دوقلو پسره هر دو
جونگ کوک نگاه کردم
لبخند خر گوشی زد
نویسنده : بچه ها بدنیا اومد تا آخر عمر به خوبی خوشی زندگی کردند
تمام............
**✿❀ ❀✿**
دوستان نظرتون راجب این فیک چی بود
؟؟؟؟؟؟
بعدی جیمینه
میخام از تمام اعضا بزارم
تهیونگ و جونگ کوک گذاشتم
الان جیمین
۱۶.۳k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.