2

به لوهان و لی کریس برگشتن نگام کردن و. میدونین من خیلی مغرورم چون رفتارم مثل خود کریس و اصلا نمیتونه جلوی منو بگیره . ا / ت : خفه خون بگیرین دیگه خیره سرم گرفتم خوابیدم .لوهان :میدونستی که ما از تو بزرگتریم دیگه .ا / ت : بله میدونم ولی چه فایده وقتی شعور نداریم روبه کریس کردم و گفتم :دوباره چیشده داد میزنی معاملت بهم خورده .لی گفت : اون دختری که قرار بود توی بار مخ اون مرده رو بزنه رفت دنبال هرزه گیش و کلا ماموریت رفت رو هوا الانم پسره چینه . و باید سریع بریم . راستش ما توی امریکا هستیم الان 4سال میشه ولی کار و کسب اصلیمون ژاپن و چینه .گفتم :بهتون گفتم دختره هیچ گهی نمیتونه بخوره ولیکو گوش شنوا لازمم نیست دیگه کسیو بیارین من خودم انجام میدم اوکی حق هیچ حرف دیگه ایم ندارین بزنین.لی :این ماموریت ها خطر ناکه اون اولیو که رفتی همش همهمون توی استرس بودیم که اتفاقی برات نیوفته .لوهان :راست میگه ...ولی فقط ما کریس به یورشم نبود. ا / ت : میدونم چیز عجیبی نیست . خب راستش من وقتی 21 سالم بود یه ماموریت رفتم توی بار بعد اون مردی که قرار بود اغواش کنم خیلی بهم دست میزد نه از اونا کارا چون دیگه به اونجاهاش نکشید لباسمم خیلی کوتاه بود .برای اینکه الان حرص کریس رو در بیارم . ا / ت : ولی خومونیما اونباراولی که رفتم خیلی خوب بود میتونستم الان یه شوگر ددی داشته باشم . لوهان و لی با ترس بهم نگاه کردن
کریس باداد :کافیه بسه اصن لازم نکرده بری. ا / ت : چیه نگرانم شدی . کریس : نخیر اون بارم اگه من نیومده بودم ماموریت لو میرفت بعدم از اتاق رفت بیرون و سمت در برگشت و به همه گفت :سریع اماده بشین با هواپیما میریم چین . من خیلی خوشحال شدم چون میتونستم تاعو رو ببینم ، اون برعکس کریس خیلی باهام خوب بود یعنی هر سه تا شون بجز کریس با من خوب بودن . همه اماده شدیم رفتیم ، ما هواپیما شخصی داریم چون با هواپیما عمومی نمیتونیم بریم به هرحال از نظر پلیسا ما خلافکاریم ...... #اکسول
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره