بیا در وقت تنهایی کمی با ما مدارا کن
بیا با ما مدارا کن
شاعر اصغراسلامی مشکنانی
بیا در وقت تنهایی کمی با ما مدارا کن
صفایی ده به حال ما و یک لحظه مدارا کن
میان این دل خسته بیا بنشین و معوا باش
اگر چه بد شدیم اما بیا با ما مدارا کن
نمی دانم چه گویم چون دلم لبریز از درد است
فقط می گویم ای خوبم کمی با ما مدارا کن
تو خود آسوده خاطر کن دل لبریز از غم را
اگرچه دلخوری از ما ولی با ما مدارا کن
غریبه گفت در گوشم که دیگر نیستی یارم
ولی این دل گواهی داد و گفتا تو مدارا کن
دلم خوش بوده و خوش هست از اینکه تورا دارم
تو از هر ناخوشی ...
شاعر اصغراسلامی مشکنانی
بیا در وقت تنهایی کمی با ما مدارا کن
صفایی ده به حال ما و یک لحظه مدارا کن
میان این دل خسته بیا بنشین و معوا باش
اگر چه بد شدیم اما بیا با ما مدارا کن
نمی دانم چه گویم چون دلم لبریز از درد است
فقط می گویم ای خوبم کمی با ما مدارا کن
تو خود آسوده خاطر کن دل لبریز از غم را
اگرچه دلخوری از ما ولی با ما مدارا کن
غریبه گفت در گوشم که دیگر نیستی یارم
ولی این دل گواهی داد و گفتا تو مدارا کن
دلم خوش بوده و خوش هست از اینکه تورا دارم
تو از هر ناخوشی ...
۱.۸k
۰۹ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.