بچه که بودم یه روز با دخترداییهام نقشه کشیدیم که مزاحم تل
بچه که بودم یه روز با دخترداییهام نقشه کشیدیم که مزاحم تلفنی بشیم...
واسه همین مرغ همسایه رو قرض گرفتیم...
زنگ میزدیم خونه مردم، میگفتیم ببخشید مرغ ما با شما کار داره...
بعد گوشی رو میگرفتیم جلو نوک این مرغه...
اینقد دم و پر وبال این مرغه رو میکشیدیم و میزدیم تو سرش که صداش تا آسمون میرفت!
الان روح اون مرغه هرشب میاد به خوابم!
واسه همین مرغ همسایه رو قرض گرفتیم...
زنگ میزدیم خونه مردم، میگفتیم ببخشید مرغ ما با شما کار داره...
بعد گوشی رو میگرفتیم جلو نوک این مرغه...
اینقد دم و پر وبال این مرغه رو میکشیدیم و میزدیم تو سرش که صداش تا آسمون میرفت!
الان روح اون مرغه هرشب میاد به خوابم!
۱.۶k
۰۸ آذر ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.