زندگی دایره در دایره سرگردانی ست
زندگی دایره در دایره سرگردانی ست
چشم بر هم بزنی مرحله ی پایانی ست
بگذارید که خاموش بمانم در خویش
لب اگر وا کنم درد دلم طولانی ست
مثل یک کاخ قدیمی پرم از خاطره ها
ترسم از زخم زبان های پس از ویرانی ست
دل به ارامش مصنوعی دریا بستید
دل دریا متشنج دل من طوفانی ست
سرو ازاده ی این جنگل وهم آلودم
تیشه خورده ست تنم مرگ و سقوطم آنی ست
کینه وبخل وبدی از صفت آدم هاست
عشق هم از هیجانات خوش انسانی ست
حرف نا گفته اگر درک شود گنجینه ست
شعر من نیز پر از انچه خودت میدانی ست
دوستت دارم و از گفتن ان معذورم
بدترین عشق همین رابطه پنهانی ست
چشم بر هم بزنی مرحله ی پایانی ست
بگذارید که خاموش بمانم در خویش
لب اگر وا کنم درد دلم طولانی ست
مثل یک کاخ قدیمی پرم از خاطره ها
ترسم از زخم زبان های پس از ویرانی ست
دل به ارامش مصنوعی دریا بستید
دل دریا متشنج دل من طوفانی ست
سرو ازاده ی این جنگل وهم آلودم
تیشه خورده ست تنم مرگ و سقوطم آنی ست
کینه وبخل وبدی از صفت آدم هاست
عشق هم از هیجانات خوش انسانی ست
حرف نا گفته اگر درک شود گنجینه ست
شعر من نیز پر از انچه خودت میدانی ست
دوستت دارم و از گفتن ان معذورم
بدترین عشق همین رابطه پنهانی ست
۳.۵k
۱۰ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.