سناریو...درخواستی...

اول از همه بگم اگه درخواستی دارید توی پست درخواستی هاتون بگید
_______________________
وقتی دعواتون شد و نمیدونست بارداری

نامجون:
+آیییی
_ا.ت؟
+دلمممممم
و ا.ت بیهوش میشه و نامجون جان میبرتش بیمارستان میفهمه بارداره
(((((((((((())))))))))))
جین:
دستاشو میبره لای موهاش و نفس عمیق میکشه که کادوئی که باهاش میخواستی بگی بارداریو بهش میدی
_ا.ت....من.......ببخشید^بغض^
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
یونگی:
از اون اولش نزاشته دس به سیاسفید بزنی...دعوا؟
///////////////////////////////////
هوپی:
نشسته بودی رو زمین دلتو گرفته بودی که جیهوپ نفهمیده اومد ازت معذرت خواهی کرد و خودت دم گوشش بهش گفتی حام.له ایو جیهوپ از شدت ذوق خورد به کمد
@@@@@@@@@@@@@@@
موچی:
+جیمیییینننن خدا لعنتت کنههههه ازت متنفرممممم
که میاد جلو دهنتو میگیره و بغلت میکنه و گریه میکنی...
_چیشده؟
+بچت همه ی حرفامونو شنید...
_ها؟
+خنگ خدا داری بابا میشی...
بعدشم میتونید تصور کنید🤗
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ته ته:
بغلت کردو خوابیدید که تو زودتر بیدار شدی...
+اگه بفهمی بابا بشی چی؟ پشیمون میشی از دعوات؟
_همین الانشم پشیمونم
و کلی تهیونگو زدی که نباید گوش وایسه😂
××××××××××××××××××××××
کوک:
اون از اول خودش میدونست و دعوا نکرد...

-﷼-﷼-﷼-﷼-﷼
اهم خب خب خبببببببب
چطور بود؟
حمایتا کمه نه؟😔