گفت : قولـ بِدِه... گفتم :چه قولـی ... گفت :هَر وَقتـ یادِ مَن افتادی بخندی [:))] رَفـتـ.... هَمِه فکـ کردن ،، اونقَدَرا هم دوسِش نَداشتَم که فقط خندیدم ،، که همش خندیدم [...] هَمَش خَندیدَم...
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.