انسان گرگ انسان است البته گرگها یکدیگر را نمیخورند و ای
انسان گرگ انسان است البته گرگها یکدیگر را نمیخورند و این خود نشان میدهد که گرگ نسبت به گرگ، رفتار انسانی(!) دارد. زیگموند فروید در کتاب تمدن و ملالتهای آن، پس از بیان این عبارت چنین آورده که «چه کسی جرئت دارد پس از همهٔ تجربههای زندگی و تاریخ، این جمله را نفی کند؟» و سپس گفته که هیچ چیز به اندازهٔ فرمان آرمانیِ «همنوع خود را همچون خویش دوست بدار» با طبیعت اصلی نوع بشر مغایرت ندارد.
هابز، انسان را موجودی اجتماعی نمیپنداشت و معتقد بود که انسان برای تأمین امنیت و فرار از مشکلات زندگی فردی به زندگی اجتماعی روی آورده و بدون وجود حکومتی که با قدرت جامعه را کنترل کند امنیتی وجود نخواهد داشت. هابز معتقد بود که در انسان، «خواستی سیریناپذیر و همیشگی برای رسیدن به قدرت بیشتر و بیشتر وجود دارد که تا مرگ ارضا نخواهد شد.» و جملهٔ انسان، گرگِ انسان است نیز به این معناست که با زندگی اجتماعی، انسانها بر سر ارضای امیال خود دچار نزاع میشوند و در این نزاع تنها آنکس که قدرت بیشتری دارد پیروز میشود، اما با این حال این پیروزی نیز دوام چندانی نخواهد داشت
هابز، انسان را موجودی اجتماعی نمیپنداشت و معتقد بود که انسان برای تأمین امنیت و فرار از مشکلات زندگی فردی به زندگی اجتماعی روی آورده و بدون وجود حکومتی که با قدرت جامعه را کنترل کند امنیتی وجود نخواهد داشت. هابز معتقد بود که در انسان، «خواستی سیریناپذیر و همیشگی برای رسیدن به قدرت بیشتر و بیشتر وجود دارد که تا مرگ ارضا نخواهد شد.» و جملهٔ انسان، گرگِ انسان است نیز به این معناست که با زندگی اجتماعی، انسانها بر سر ارضای امیال خود دچار نزاع میشوند و در این نزاع تنها آنکس که قدرت بیشتری دارد پیروز میشود، اما با این حال این پیروزی نیز دوام چندانی نخواهد داشت
- ۴.۰k
- ۲۸ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط