نشست کنارم،پاهاشو کوبید زمین...

نشست کنارم،پاهاشو کوبید زمین...
گفت حوصلم سر رفته...
گفتم بیا مناظره بزاریم ...
هر کی تو مناظره موفق تر بود میشه رئیس جمهور و اون یکی کنار میکشه از کاندید بودن....
گفت باشه‌...
گفتم یه سوال تو بپرس من از حق خودم دفاع کنم یه سوال من...
گفت اول تو...
پرسیدم شما به چه حقی چشمانت انقدر برق دارد
شما کنتور برق ملت را جا به جا کردی و وصل کرده ای به چشمان خودت...
شما برق ملت را دزدیده ای...
آیا یک فرد دزد به درد ریاست جمهوری میخورد؟
خندید...
گفتم نخند جواب بده...
گفت اصلا برق کل شهر رو میدزدم،مشکلی داری؟؟
گفتم نه جانا...
برق که هیچی اصلا گاز و نفت این شهر واسه تو ...
گفتم حالا نوبت توئه...
پرسید آیا شما وقتی میدانید این پیراهن چهار خانه را میپوشی من دلم میرود چون خیلی به شما می اید برای چه میپوشید؟؟
...آیا بازی کردن با احساسات ملت کار درستی است ...
نه شما به درد رئیس جمهوری نمیخورید...
چون مردمی نیستی ،به فکر مردم نیستی...
پرسیدم برنامه شما
در جهت اداره خانه و زندگی زناشوئی چیست....
گفت برنامه؟؟
هیچی،میفرستمت از بقالی سر کوچه
دو تا تخم مرغ میخری
میای یه املت درست میکنیم
بعدشم ظرفارو میشوری....
واسه صبحونه و ناهارم به همین روال
اینم برنامه....
یه نگاه بهم کرد گفت مشکلی داری؟؟؟
اعتراضی داری؟؟؟
گفتم نه.... چه برنامه بلند مدت و زیبایی
پرسید برنامه شما برای زمانی که من نباشم چیست؟؟؟
یه نگاه بهش کردم،اشک تو چشام جمع شد
گفتم تو نباشی....
تو نباشی تمام سیستم این کشور بهم میخوره...
تمام برنامه هایی که داشتم کنسل میشه
تو نباشی نه این زندگی رو میخوام نه اصلا این ریاست جمهوری رو...
تو نباشی....
یه دفعه دستش رو گذاشت رو لبم و گفت:هیسس وقت مناظره تموم شد....
قبول...
من کنار میکشم....
خوشگلترین رئیس جمهور زندگی من
نه یه دوره...
نه دو دوره......
یه عمر کنارم بمون...

#امیرعلی_اسدی