من دخترِ کوردم
من دخترِ کوردم
سختم، تندخو هستم، اما سخت هم هستم
تابِ سختی را گرچه دارم، اما صبر و حوصله زیاد هم ندارم
مثل اسب می تازم
گاهی هم درنگ می کنم، اما وا نمی مانم، می تازم
مگر از گردنه به میان دره پرتاب شوم و استخوانهایم خرد شود، وگرنه می تازم
شاید ندانم به کجا خوب...
اما می تازم !
من دختر کوردم
دختر دره های تنگ
شبهای سرد
چشمهای پر از درد
دختر دردم ...
دختر قهرمانانم
دختر کوه و دشت و بیابانم
این منم ....دختر کورد ...
دختر چشمهای پر از غیرت
چشمهای جوان نه ناجوان !
دختر اسقامتم، دختر پایداریم، دختر شکنجەام، دختر ظلمم!
دختر تعصبی شیرین...
چشمهایم بیخود نیست که برق میزند...برق کورد است ...برق بزرگی کورد!
دختر کوههای بلندم
دختر زاگرسم
آرام می تازم
همچون شیر می غرم به هر آن کس که چپ بنگرد
عصیان میکنم در برابر حرف زور و ناروا
من خون کورد در رگهایم جاریست خونی سرخ و آتشین
من کوردم
دختر عشق و کوردستان
دختر آبشار و طوفان
مثل پروانه به دور کشورم میچرخم!
مسکوتم تا وقتی که حق برجاست...
گرگ میشوم برای ناحق...
آنچنان فریادی برخواهم آورد که آشام و انسان و آبها و زمین بلرزد
بلرزد تا بخندم!
مغرورم .
غروری پر از صداقت و پاکی
غروری جاری از عشق
خرامان خرامان
محکم و استوار پی آزادی
انگشتانم بازو، مشتم جادار ...
برای گرفتن آزادی
من دخترم
دختر کورد
دختر عشق
دختر کوه
دختر کوردستان
کورد ...
سختم، تندخو هستم، اما سخت هم هستم
تابِ سختی را گرچه دارم، اما صبر و حوصله زیاد هم ندارم
مثل اسب می تازم
گاهی هم درنگ می کنم، اما وا نمی مانم، می تازم
مگر از گردنه به میان دره پرتاب شوم و استخوانهایم خرد شود، وگرنه می تازم
شاید ندانم به کجا خوب...
اما می تازم !
من دختر کوردم
دختر دره های تنگ
شبهای سرد
چشمهای پر از درد
دختر دردم ...
دختر قهرمانانم
دختر کوه و دشت و بیابانم
این منم ....دختر کورد ...
دختر چشمهای پر از غیرت
چشمهای جوان نه ناجوان !
دختر اسقامتم، دختر پایداریم، دختر شکنجەام، دختر ظلمم!
دختر تعصبی شیرین...
چشمهایم بیخود نیست که برق میزند...برق کورد است ...برق بزرگی کورد!
دختر کوههای بلندم
دختر زاگرسم
آرام می تازم
همچون شیر می غرم به هر آن کس که چپ بنگرد
عصیان میکنم در برابر حرف زور و ناروا
من خون کورد در رگهایم جاریست خونی سرخ و آتشین
من کوردم
دختر عشق و کوردستان
دختر آبشار و طوفان
مثل پروانه به دور کشورم میچرخم!
مسکوتم تا وقتی که حق برجاست...
گرگ میشوم برای ناحق...
آنچنان فریادی برخواهم آورد که آشام و انسان و آبها و زمین بلرزد
بلرزد تا بخندم!
مغرورم .
غروری پر از صداقت و پاکی
غروری جاری از عشق
خرامان خرامان
محکم و استوار پی آزادی
انگشتانم بازو، مشتم جادار ...
برای گرفتن آزادی
من دخترم
دختر کورد
دختر عشق
دختر کوه
دختر کوردستان
کورد ...
۷.۵k
۰۲ مرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.