~جین هم همینطوره

~جین هم همینطوره
£مونی
~مونی؟
£خب
~نیاز نیست فقط دل تنگ این کلمه بودم
£نباید بچه ها همدیگرو یادشون بیاد
~درسته لونا پلیسه
£باید چکار کنیم
~لونل به اندازه کافی بزرگ شده
£خب
~باسد چکارا کرد
£باشع
~خب حالا چی جین چطور
£بزار مافیای قدرت کندی بشه
~یعنی
£بزار رقیب شن
~چرا
£اگر یادت باشع مادراشون روز آخر بهمون چی گفتن
میفهمی
فلش بک
دوساعت قبل از فوت ماری و ماریا (مادراشون
(علامت مربا مثبت و علامت ماری منفی
_چیه ماریا گیجی
+به بچه ها زنگ بزن بگو بیان
£سلام خاله ماریا کارمون داشتی
~سلام خاله ماری جانم
+بچه ها من کارتون داشتم
£~بگید خاله
+همینطور که میدونید من و ماری نزدیک مرگ هستیم بچه ها ازتون می‌خوام مراقب این دو باشید
هاری فرد خطرناکی هست
£~اما خاله....
+_مامتاسفیم چون زندگیتون خراب میشه
+همینطور که میدونی لیانا
پدرش یک پلیسه باید پلیس باشه ولی تو برادرش کاور مافیا
£بهش
+نگو هیچی نگم از ماجرای منو پدرش خودش و جین
£اما
_بچه ها الان اون دو شک میکنن
+اونا تیر میخورم از رد تیر باید بفهمید
_مراقب باشید و اگر ما مردیم خودتون مراقب باشید و بچه ها
+لونا اون لیانا بیا باید تنها حرف بزنیم
£چشم خاله
+لیانا لونا باید حقیقت رو بفهمه تا بتونه هاری رو بکشه
اون رو تا زمانی که بزرگ شده نگه دار بعدش ترکش کن بزار بره خونه قبلی داخل تمیز کردن اونجا خیلی چیز ها پیدا میکنه