نمیخوام با من همدلی کنی !
نمیخوام با من همدلی کنی !
«افسردگی اینطور نیست که از همان اول وقتی به آن مبتلا شدی، دقیقا بفهمی که دارد چه بلایی سرت میآورد. گاهی سالها با افسردگی دستوپنجه نرم میکنی، غافل از اینکه حضورش را بفهمی.» داشتم اینها را با همکارم در میان میگذاشتم که میدانستم او هم مثل من، این روزها پایین و بالاهای زیادی را تجربه میکند. همان لحظه همکار دیگری با این جمله که «از خوشیِ زیادیه... مگه میشه یه آدم همهچیز داشته باشه و بعد افسرده بشه؟ این چیزا دست خودِ آدمه.»
من هنوز مواجهه با چنین آدمهایی را یاد نگرفتهام. نمیدانم چطور باید بگویم تو واقعا در داشتن خیلی چیزها مثل افسردگی دخیل نیستی. جملهای که اینقدر راحت به زبان میآوری نشان میدهد که هیچچیز از دلایل ابتلا به افسردگی نمیدانی. چراکه گاهی ابتلا به افسردگی بهخاطر ژنتیک، هورمونها، زمینههای خانوادگی و اینطور چیزهاست. آدم چطور در چنین چیزهایی دخیل است؟
چنین نگاههای سانتیمانتال که احتمالا ثمره مثبتاندیشیهای زرد است، جوری ناراحتی تو را تشدید میکند که دلت میخواهد به آن آدم روبهرویی بگویی «لازم به همدلی نیست؛ گاهی فقط لازم است ما درباره برخی از موضوعات اطلاعات کافی داشته باشیم تا بفهمیم آدمهای اطراف ما در زمان افسردگی چقدر طفلی و بیدفاع شدهاند که مستحق شنیدن «خوشی زده زیر دلت» نیستند.»
یادم آمد یک وقتی با دوست عزیزی مشغول برگشت به خانه بودیم. موضوع بحثمان آسیبها و رنجهایی بود که ما ناخواسته از خانوادههایمان متحمل میشویم. من وسط بحثها گفتم «حالا خوبه در همین حده. مثل بقیه خانوادهها نیستیم. میتونست بدتر از این هم باشه.» رفیقِ عزیز روانشناسم گفت «چنین گزارههایی تقلیلدادن رنج خودت و دیگران است. چراکه آسیبهایی که ما در رنجی مشابه میبینیم یکسان نیست. خشونت فیزیکی میتواند منجر به افسردگی در یکی شود، اما همان آسیب در دیگری آنقدر عمیق و تاثیرگذار نباشد.
گاهی شنیدن یک کنایه بهظاهر ساده میتواند تو را از درون متلاشی کند، اما در دیگری آنقدر آشوب بهپا نکند.»
تقلیلندادن و نادیدهگرفتن رنج خودم و دیگری! این تمام چیزی است که در سه سال گذشته آن را تمرین کردهام. از طرفی همین ویژگی بود که من را آگاهتر کرد تا بفهمم کدام آدمها با چنین فهمی از رنج دیگران و خودشان امن هستند. آدمِ امن، هیچوقت رنج تو را تقلیل نمیدهد. آدم امن، هیچوقت نسخه نمیپیچد و «خوش زده زیر دلت» را به زبان نمیآورد...
#عاشقانه
#خاصترین
«افسردگی اینطور نیست که از همان اول وقتی به آن مبتلا شدی، دقیقا بفهمی که دارد چه بلایی سرت میآورد. گاهی سالها با افسردگی دستوپنجه نرم میکنی، غافل از اینکه حضورش را بفهمی.» داشتم اینها را با همکارم در میان میگذاشتم که میدانستم او هم مثل من، این روزها پایین و بالاهای زیادی را تجربه میکند. همان لحظه همکار دیگری با این جمله که «از خوشیِ زیادیه... مگه میشه یه آدم همهچیز داشته باشه و بعد افسرده بشه؟ این چیزا دست خودِ آدمه.»
من هنوز مواجهه با چنین آدمهایی را یاد نگرفتهام. نمیدانم چطور باید بگویم تو واقعا در داشتن خیلی چیزها مثل افسردگی دخیل نیستی. جملهای که اینقدر راحت به زبان میآوری نشان میدهد که هیچچیز از دلایل ابتلا به افسردگی نمیدانی. چراکه گاهی ابتلا به افسردگی بهخاطر ژنتیک، هورمونها، زمینههای خانوادگی و اینطور چیزهاست. آدم چطور در چنین چیزهایی دخیل است؟
چنین نگاههای سانتیمانتال که احتمالا ثمره مثبتاندیشیهای زرد است، جوری ناراحتی تو را تشدید میکند که دلت میخواهد به آن آدم روبهرویی بگویی «لازم به همدلی نیست؛ گاهی فقط لازم است ما درباره برخی از موضوعات اطلاعات کافی داشته باشیم تا بفهمیم آدمهای اطراف ما در زمان افسردگی چقدر طفلی و بیدفاع شدهاند که مستحق شنیدن «خوشی زده زیر دلت» نیستند.»
یادم آمد یک وقتی با دوست عزیزی مشغول برگشت به خانه بودیم. موضوع بحثمان آسیبها و رنجهایی بود که ما ناخواسته از خانوادههایمان متحمل میشویم. من وسط بحثها گفتم «حالا خوبه در همین حده. مثل بقیه خانوادهها نیستیم. میتونست بدتر از این هم باشه.» رفیقِ عزیز روانشناسم گفت «چنین گزارههایی تقلیلدادن رنج خودت و دیگران است. چراکه آسیبهایی که ما در رنجی مشابه میبینیم یکسان نیست. خشونت فیزیکی میتواند منجر به افسردگی در یکی شود، اما همان آسیب در دیگری آنقدر عمیق و تاثیرگذار نباشد.
گاهی شنیدن یک کنایه بهظاهر ساده میتواند تو را از درون متلاشی کند، اما در دیگری آنقدر آشوب بهپا نکند.»
تقلیلندادن و نادیدهگرفتن رنج خودم و دیگری! این تمام چیزی است که در سه سال گذشته آن را تمرین کردهام. از طرفی همین ویژگی بود که من را آگاهتر کرد تا بفهمم کدام آدمها با چنین فهمی از رنج دیگران و خودشان امن هستند. آدمِ امن، هیچوقت رنج تو را تقلیل نمیدهد. آدم امن، هیچوقت نسخه نمیپیچد و «خوش زده زیر دلت» را به زبان نمیآورد...
#عاشقانه
#خاصترین
۸.۹k
۰۶ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.