"سناریو"

(درخواستی)
وقتی باباتن و عاشقت میشن!
*پدر ناتنی*
☆☆☆
نامجون:*از مادرت جدا میشه...چون نمیخواد عاشق دخترش باشه..!* کاش هیچوقت مادرتو نمیدیدم...
▪︎▪︎▪︎
جین: با این همه حسی که بهت دارم...دیگه چاره‌ای جز خیانت برام نمیزاری !
▪︎▪︎▪︎
یونگی:*همیشه سعی میکنه ازت مراقبت کنه و نزدیکت باشه* بزار به عنوان بابات پیشت بمونم... منو به گناه وادار نکن..!
▪︎▪︎▪︎
جیهوپ:*قضیه رو برای مامانت توضیح میده بعد اون خونه رو ترک میکنه* من هیچوقت فراموشت نمیکنم...ا.ت!
▪︎▪︎▪︎
جیمین:*بهت میگه که چه حسی بهت داره* ا.ت پسم نزن...خودت که میدونی منو مامانت بهم نمیایم..!من هیچوقت بابای خوبی برات نمیشم!
▪︎▪︎▪︎
تهیونگ:*همیشه بیشتر از یه پدر ناتنی بهت نزدیک میشهو تو میفهمی یه کاسه‌ای زیر نیم کاسس* پس بالاخره فهمیدی چرا بهت میگفتم ددی ته صدام کن تا یاد بگیری... نه؟
▪︎▪︎▪︎
جونگ کوک:*با تو از خونتون فرار میکنه*بیا اون تایم لعنتی رو که به اشتباه با مادرت بودمو جبران کنیم...
▪︎▪︎▪︎