مراسم آیینی پیر شالیار
مراسم آیینی پیر شالیار
جشن پیر شالیارمراسمی بسیارکهن است که باتغییرات زیادی که در طی زمان درآن به وجودآمده ریشه های کهن واساطیری خود رابه خوبی حفظ کرده است در کتب است که پیری روحانی از مغان زرتشتی به نام پیرشالیاردراورامان می زیسته است که کتابی ازاوباقیست به نام مارفت پیرشالیار(معرفت پیرشهریار).
این پیرنزدمردم اورامان بسیارمحترم است وکتابش را به خوبی نگهداری کرده وکلماتش رابه جای ضرب المثل به کار می برند.درکتاب پیراشارات زیادی درمورد حفظ آیین قدیم است.اهالی معتقدند که شخص دیگری بااین نام در اواخرقرن پنجم هجری می زیسته که اوراپیرشالیارثانی می گویند چون حضرت محمد(ص) رادرخواب دید واسلام آوردونام خودرا مصطفی نهاد وکتاب معرفت قدیم راتحریف کردوهرچه با دیانت اسلام منافات داشت برگرفت.
جشن بزرگ مردم اورامان در بهمن ماه است.هر ساله چهل روزمانده به بهارآنگاه که چله بزرگ تمام شد درآغاز چله کوچک یعنی میان 35 و 45 زمستان که زمین اولین و دومین نفس خود را میکشد جشن میگیرند واین جشن درسه مرحله انجام می شود.
باغ گردویی از پیر شالیار به یادگار مانده است این باغ که در دامنه کوه مقابل روستای هورامان تخت واقع است دارای چشمه ایست به نام زهوره(زهره- ناهید؟) که نام باغ ازآن گرفته شده است . متولی پیر که این مقام در خاندان او موروثی است گردوهای باغ راچیده و درآخرین روزازاولین هفته بهمن ماه برای هر کدام از خانواده های ساکن هورامان تخت وروستای بلبرتعدادی گردوازجمله یک گردوی شفا که از درخت خاصی چیده شده میفرستد(اهالی معتقدند که این گردو علاوه بر خاصیت شفابخشی اگردرمیان مواد غذایی گذاشته شود به برکت آن می افزاید). به این گردوها گردوهای خبر می گویند یعنی مردم راازبرپایی مراسم باخبرمی کند.مردم نیزبه جای گردوها قندوشکریاچای وحبوبات وموادی که برای برگزاری جشن لازم است برای متولی پیرمی فرستند.
دردومین مرحله مراسم که شب چهارشنبه بعد آغازمی شود بچه های آبادی به در خانه ها رفته و با گفتن کته کته چیزی از صاحبخانه می گیرند و مردم گذشته ای نه چندان دور را به خاطر می آورند که شب جشن بجه هایی که به در خانه های مردم میرفتند یکی را از میان خود به هیئت پیرمرد با ریش سفید در می آوردند و اورا پیشاپیش خود به در خانه ها می راندند و از صاحبخانه گردو و نقل و کشمش و ... می گرفتند.
صبح روز بعد در گرگ و میش صبحگاهی روستا با صدای کودکانی که با گفتن ( کلا و روژنه ) کلاو روژن خبر از برآمدن خورشید میدهند برمی خیزد. آنها به در خانه ها رفته و از صاحبخانه شیرینی و گردو و انجیر و ... میگیرند و در کیسه هایشان می ریزند .
پس از آن نوبت ذ بح قربانی هایی که مردم نذر کرده اند می رسد. گاو و گوسفندان قربانی را مقابل خانه ی پیر می آورند.با اولین اشعه ی آفتاب خون قربانی بر زمین ریخته می شود اولین قربانی باید به وسیله ی مردی از اخلاف خانواده ای که در زمان حیات پیر اول بار برای او قربانی کرده است انجام گیرد و او به پاداش دل و جگر قربانی را می گیرد پس از پایان مراسم قربانی گوشت قربانی را به داخل خانه پیر می برند و بین اهالی و زوار و نیز روستا های اطراف که نذر کرده بودند تقسیم می کنند. کسانیکه برای بردن گوشت می آیند چیزی به رسم پیشکش با خود می آورند .
با دل و جگر و اناردان و گندم نخود و لوبیا و پیاز و آویشن و نوعی نعنا در 7 دیگ آشی پخته و به زوار و اهالی روستا می دهند و در غروب همان روز دایره ای از مردان دست در دست و شانه به شانه با صدای دف به رقص آیینی می پردازند رقصی که از گذشته های دور به جا مانده است اوج رقص حالت خلسه ای عارفانه است که در آن دستیابی به روح دسته جمعی یکی شدن تن ها و فراموشی من است. در موقع نواختن دف با گفتن الله اکبر های متوالی به حالت جذبه عارفانه ای فرو می روند .
روز بعد (پنجشنبه) با استخوانهای به جا مانده و اناردان و گندم در 9 دیگ غذایی درست می کنند و به همه میدهند از این 9 دیگ 2 دیگ را برای ادامه مراسم که به هنگام شب است کنار می گذارند. شباهنگام در خانه ی پیر که به صورت اتاقی مستطیل شکل است وگرداگرد آن دارای سکوست جمع می شوند.مردم معتقدند که خانه ی پیر زوار رابه هر تعداد که باشند در خود جای می دهد. اهالی روستا گروه گروه با تکه گلیمی و چراغی می آیند و در جای مخصوص خود می نشینند و برای تبرک رشته تسبیح چوبین و دانه درشت وتخت گیوه ی به جا مانده از پیر را می بوسند و سپس مراسم نواختن دف و گفتن ذکر آغاز می شود.
سومین جمعه ماه بهمن مرحله ی سوم مراسم پیر انجام می شود. در این روز مردان نان هایی را که به شکل قرص های طلایی رنگی از آرد گندم و مغز بادام کوبیده است و با ریحان و سیاه دانه تزیین شده است بر سر مزار پیرهای هورامان می برند اولین گروه طایفه خالداند.پس از جمع شدن بر سر مزار
جشن پیر شالیارمراسمی بسیارکهن است که باتغییرات زیادی که در طی زمان درآن به وجودآمده ریشه های کهن واساطیری خود رابه خوبی حفظ کرده است در کتب است که پیری روحانی از مغان زرتشتی به نام پیرشالیاردراورامان می زیسته است که کتابی ازاوباقیست به نام مارفت پیرشالیار(معرفت پیرشهریار).
این پیرنزدمردم اورامان بسیارمحترم است وکتابش را به خوبی نگهداری کرده وکلماتش رابه جای ضرب المثل به کار می برند.درکتاب پیراشارات زیادی درمورد حفظ آیین قدیم است.اهالی معتقدند که شخص دیگری بااین نام در اواخرقرن پنجم هجری می زیسته که اوراپیرشالیارثانی می گویند چون حضرت محمد(ص) رادرخواب دید واسلام آوردونام خودرا مصطفی نهاد وکتاب معرفت قدیم راتحریف کردوهرچه با دیانت اسلام منافات داشت برگرفت.
جشن بزرگ مردم اورامان در بهمن ماه است.هر ساله چهل روزمانده به بهارآنگاه که چله بزرگ تمام شد درآغاز چله کوچک یعنی میان 35 و 45 زمستان که زمین اولین و دومین نفس خود را میکشد جشن میگیرند واین جشن درسه مرحله انجام می شود.
باغ گردویی از پیر شالیار به یادگار مانده است این باغ که در دامنه کوه مقابل روستای هورامان تخت واقع است دارای چشمه ایست به نام زهوره(زهره- ناهید؟) که نام باغ ازآن گرفته شده است . متولی پیر که این مقام در خاندان او موروثی است گردوهای باغ راچیده و درآخرین روزازاولین هفته بهمن ماه برای هر کدام از خانواده های ساکن هورامان تخت وروستای بلبرتعدادی گردوازجمله یک گردوی شفا که از درخت خاصی چیده شده میفرستد(اهالی معتقدند که این گردو علاوه بر خاصیت شفابخشی اگردرمیان مواد غذایی گذاشته شود به برکت آن می افزاید). به این گردوها گردوهای خبر می گویند یعنی مردم راازبرپایی مراسم باخبرمی کند.مردم نیزبه جای گردوها قندوشکریاچای وحبوبات وموادی که برای برگزاری جشن لازم است برای متولی پیرمی فرستند.
دردومین مرحله مراسم که شب چهارشنبه بعد آغازمی شود بچه های آبادی به در خانه ها رفته و با گفتن کته کته چیزی از صاحبخانه می گیرند و مردم گذشته ای نه چندان دور را به خاطر می آورند که شب جشن بجه هایی که به در خانه های مردم میرفتند یکی را از میان خود به هیئت پیرمرد با ریش سفید در می آوردند و اورا پیشاپیش خود به در خانه ها می راندند و از صاحبخانه گردو و نقل و کشمش و ... می گرفتند.
صبح روز بعد در گرگ و میش صبحگاهی روستا با صدای کودکانی که با گفتن ( کلا و روژنه ) کلاو روژن خبر از برآمدن خورشید میدهند برمی خیزد. آنها به در خانه ها رفته و از صاحبخانه شیرینی و گردو و انجیر و ... میگیرند و در کیسه هایشان می ریزند .
پس از آن نوبت ذ بح قربانی هایی که مردم نذر کرده اند می رسد. گاو و گوسفندان قربانی را مقابل خانه ی پیر می آورند.با اولین اشعه ی آفتاب خون قربانی بر زمین ریخته می شود اولین قربانی باید به وسیله ی مردی از اخلاف خانواده ای که در زمان حیات پیر اول بار برای او قربانی کرده است انجام گیرد و او به پاداش دل و جگر قربانی را می گیرد پس از پایان مراسم قربانی گوشت قربانی را به داخل خانه پیر می برند و بین اهالی و زوار و نیز روستا های اطراف که نذر کرده بودند تقسیم می کنند. کسانیکه برای بردن گوشت می آیند چیزی به رسم پیشکش با خود می آورند .
با دل و جگر و اناردان و گندم نخود و لوبیا و پیاز و آویشن و نوعی نعنا در 7 دیگ آشی پخته و به زوار و اهالی روستا می دهند و در غروب همان روز دایره ای از مردان دست در دست و شانه به شانه با صدای دف به رقص آیینی می پردازند رقصی که از گذشته های دور به جا مانده است اوج رقص حالت خلسه ای عارفانه است که در آن دستیابی به روح دسته جمعی یکی شدن تن ها و فراموشی من است. در موقع نواختن دف با گفتن الله اکبر های متوالی به حالت جذبه عارفانه ای فرو می روند .
روز بعد (پنجشنبه) با استخوانهای به جا مانده و اناردان و گندم در 9 دیگ غذایی درست می کنند و به همه میدهند از این 9 دیگ 2 دیگ را برای ادامه مراسم که به هنگام شب است کنار می گذارند. شباهنگام در خانه ی پیر که به صورت اتاقی مستطیل شکل است وگرداگرد آن دارای سکوست جمع می شوند.مردم معتقدند که خانه ی پیر زوار رابه هر تعداد که باشند در خود جای می دهد. اهالی روستا گروه گروه با تکه گلیمی و چراغی می آیند و در جای مخصوص خود می نشینند و برای تبرک رشته تسبیح چوبین و دانه درشت وتخت گیوه ی به جا مانده از پیر را می بوسند و سپس مراسم نواختن دف و گفتن ذکر آغاز می شود.
سومین جمعه ماه بهمن مرحله ی سوم مراسم پیر انجام می شود. در این روز مردان نان هایی را که به شکل قرص های طلایی رنگی از آرد گندم و مغز بادام کوبیده است و با ریحان و سیاه دانه تزیین شده است بر سر مزار پیرهای هورامان می برند اولین گروه طایفه خالداند.پس از جمع شدن بر سر مزار
۷.۳k
۱۳ مرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.