پارت

پارت⁵⁷

ادمین دسته گلتون: بچه ها که خیلی گشنشون بود از کتاب هایی که برداشته بودن خوششون اومده بود و کتاب هاشون رو خریدن ولی ات ③ تا جلد کتاب رو برداشت و با پول خودش حساب کرد

ویو ات
بعد از اینکه دیدم بچه ها رفتن بیرون سریع کارتم دادم تا حساب کنه آخه دوست نداشتم کسی مال منو حساب کنه حتی کوک
بعد از اینکه حساب کرد رفتم بیرون که گفتن بریم خرید

فلش کام بک به رفتن خرید

ویو کوک
ات اصلا هیچی نمیخرید حتی میل پرو کردن هم نداشت باز این دختر چش چشده بهتره از خودش بپرسم

-ات
+هوم
-چرا انقدر بی حالی تو که دختر ولخرجی بودی الان خرید نمیکنی حتی پرو هم نمیکنی
+امروز چندمه؟
-هوممممم... ⑥①هست
+خوب بنظرت امروز چه روزیه برای من
-خوب.... روز آخر هست که آزادی
+نوچ
-آها فهمیدم.... پر/یودی
+آره
-دلت درد میکنه(نگران)
+نه هنوز، ااااا واسید بچه ها

همه بچه ها به طرف ات با نگرانی نگاه میکنن

+این همونه که لباس های پینترستی داره دختراااااا حمله کنید
☆واقعا که چشمات خوب میبینه
+نه اینطوری نیست من میدونستم اینورا بود
♡خیلی وقت بود نیومده بودیم
€ما بعداز رفتنت دیگه نرفتیم اینجا(با لینا هست)
☆ههه بیاین چند تا لباس برداریم دیگه
♡+€باشه

ویو ات
حدود 5 لباس برداشتم و رفتم داخل اتاق پرو در اتاق پرو رو بستم و لباس ها رو به چوب لباسی مخصوص خود اتاق پرو وصل کردم لیاس هامو درآوردم و اولین لباس رو که پوشیدم بدجور به دلم چسبید از اونجا که دخترا اتاق پرو هاشون کنار من بود پیش هم بودیم و پسرا روی مبل جلوی اتاق پرو چند سانتی متری دورتر بودن و دخترا مثل مدل ها نظر میخواستن منم در رو باز کردم که بعد چند ثانیه یه دیدم جنکوک کوتش رو دورم کرد

+هی چیه
-این چجور لباسیه دیگه
+یکی به این بگه انقدر غیرتی نشه
~راست میگه کوک، راستی اندامش خیلی خوبه روی خودم رفته
-خفه شو تهیونگ
=راست میگه تهیونگ اندام تو به ات نمیرسه
-ات این لباسه خیلی بازه برو داخل اتاق پرو و عوضش کن
☆اندام ات از ⑧ سالگش خوب بود
+هی هی هی الان کوک میاد همتون رو ترور میکنه بصه
من رفتم اتاق پرو

ویو ات
رفتم و درو بستم دوباره لباسم رو درآوردم و اون یکی دیگه رو پوشیدم و درو باز کردم و دوتا دستم و گزاشتم گوشه کنار های پرو و پا هامو قفل کردم
که همشون یه سوتی کشیدن
از دخترا بگیر تا پسرا

+این چطوره؟
☆♡€دختر چه ی داری
=زن داداش خیلی خوبه
~نایس👌🏻(علامت دستش👌🏻)
#عالیه
-کوتاهه نمیپسندم(عصبی)
+میزنم لحت میکنما
☆چیکار به ات داری خیلیم خوبه لباسش
-تو یکی
+کوک نگفته بودم حق نداری با دوستام بد حرف بزنی و تو هم قبول کردی و همینطور من قبول کردم که با دوستات بد حرف نزنم(خونسرد، ولی داخل نصف حرف کوک حرف زد)
-باشه، حالا برو بعدی رو بپوش
=واقعا که خوب کوک رو ادب کردی ما...