گفتم به فدای دل تو هر چه که دارم
گفتم به فدای دل تو هر چه که دارم
حتی تب یک شعر و غزل از تو بهارم
گفتی که منم تشنه این عشق کجایی
بسپار به من لب نه دو پیمانه ی آبی
گفتم کهمرا مست کند دست تو اییار
ایکاش تو باشی ندهی عشق بهاغیار
گفتیکه بگیرم ز تو این آتش لبهات
هر چند شکسته دلم از هجر غزلهات
گفتم که تو محبوبتربن فطرت پاکی
پس دستبزن بردل این عاشق خاکی
گفتی که نگاهت بکند تشنه به آبم
پس دور مشو ازمن واین حال خرابم
گفتمبرسد وعده اینوصل هم امشب
هرچندکهصبحهستمنم ماندهدیشب
گفتی که بیا موی بده مویه ز ما بین
واللهکه بردی همه را همدل وهم دین
گفتممگذار آنچه کهکشتیتوبهدستت
بستهاستوجودمبهتووصورت مستت
گفتیکهگذشتاستوبماندخاطرپردرد
ای قافیه ساز ، ای غزلم شاعر بی درد
گفتم نظری کن به من عاشق و تنها
معشوقنه اینست که توکردی بهدلما
گفتی بگذر از من و این عشق خیالی
ایدل کهتو درمعرکه یک وصل محالی
حتی تب یک شعر و غزل از تو بهارم
گفتی که منم تشنه این عشق کجایی
بسپار به من لب نه دو پیمانه ی آبی
گفتم کهمرا مست کند دست تو اییار
ایکاش تو باشی ندهی عشق بهاغیار
گفتیکه بگیرم ز تو این آتش لبهات
هر چند شکسته دلم از هجر غزلهات
گفتم که تو محبوبتربن فطرت پاکی
پس دستبزن بردل این عاشق خاکی
گفتی که نگاهت بکند تشنه به آبم
پس دور مشو ازمن واین حال خرابم
گفتمبرسد وعده اینوصل هم امشب
هرچندکهصبحهستمنم ماندهدیشب
گفتی که بیا موی بده مویه ز ما بین
واللهکه بردی همه را همدل وهم دین
گفتممگذار آنچه کهکشتیتوبهدستت
بستهاستوجودمبهتووصورت مستت
گفتیکهگذشتاستوبماندخاطرپردرد
ای قافیه ساز ، ای غزلم شاعر بی درد
گفتم نظری کن به من عاشق و تنها
معشوقنه اینست که توکردی بهدلما
گفتی بگذر از من و این عشق خیالی
ایدل کهتو درمعرکه یک وصل محالی
۲.۳k
۲۸ فروردین ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.