ویو صبح

ویو صبح
ا.ت ویو
ا.ت: صبح با نور خورشیدی ک به صورتم می‌خورد بیدار شدم رفتم دستشویی و کارای مربوطه رو کردم و رفتم پایین پیش آجوما
آجوما: صبح بخیر دخترم بیا صبحونه بخور
ا.ت: ممنونم آجوما اممممم چه خوش مزه است دستت دردنکنه آجوما
آجوما: نوش جونت دخترم راستی ببین دخترم حرف گوش کن ارباب رو اعصبانی نکن اگه عصبی بشه کسی نمیتونه جلوشو بگیره به کسی رحم نمیکنه ها مواظب باش عزیزم
ا.ت: نگران نباش نمیتونه باهام کاری بکنه خودشیفته حتی اسمشم نمیدونم ولی چشم حتما به حرفت گوش میدم 
آجوما: آفرین دخترم
جیمین: آجوما آجوما کجایی
آجوما: اینجام بله پسرم بگو
جیمین: به همه ی خدمتکارا بگو بیان اینجا به ا.ت هم بگو بیاد کار دارم
آجوما: چشم پسرم بذار برم بگم بیان دخترا بیاین اینجا ارباب کارتون داره ا.ت دخترم تو هم بیا اینجا
ا‌.ت: اوف معلوم نیست باز میخواد چی بگه خودشیفته عایششششش *با داد* چشم آجوما جونم اومدم
جیمین: خب همتون خوب گوش کنین از این به بعد ا.ت خدمتکار خصوصی من همه ی کارامو رو  باید اون انجام بده اتاقمو تمیز کنه صبحونه ام رو بیاره چای ام رو حتی شستن لباسام با اونه و کسی حق نداره باهاش کاری داشته باشه  و تو ا.ت صبح ساعت ۷ باید بیدار بشی تا هفت و نیم باید چایی ام روی میزم باشه بعد اینکه رفتم سر کار اتاقمو عین دسته گل میکنی و اگه دیر بیدار بشی یا اشتباهی ازت سر بزنه تنبیه میشی اونم خیلی سخت شیرفهم شد راستی این کارارو واسه تهیونگ هم باید بکنی چون تو برده ی اونم هستی و پس باید هر روز دوتا اتاق تمیز کنی فهمیدی حق نداری به تهیونگ بی احترامی کنی شنیدی
خدمتکارا: بله آقا
جیمین: فهمیدی ا.ت ؟؟؟؟