Part 30

Part30

ات: رفتم سریع لباس پوشیم یه میکاپ‌ لایت کردم و رفتم پایین

تهیونگ: بیا دیگه ات

ات :اومدم از پله ها رفتم پایین تهیونگ روش به در بود زدم به شونش که برگشت

تهیونگ :دیدم ات داره میزنه به شونم برگشتم این ا..ات بود خیلییی خوشگل شده بود

ات :تهیونگ تهیونگ تهههههههه خرس عسلییییی تههه تههههه

تهیونگ: هااا بله

ات: چرا هرچی صدات میکنم جواب نمیدی

تهیونگ: عااا هیچی فقط خوشگل شدییی


ات :م..مرسی خجالت میکشه

ات :توهم همینطور

تهیونگ: بیا بریم

(ویو ات )
رفتیم سوار ماشین شدیم بعد چند مین رسیدیم


ات: تهههههه بریمممممم بدو بدو

تهیونگ: باشه

ات :رفتیم تو شهر بازی تهیونگ دوتا تیکت گرفت

ات :خببببب اول بریم تونل وحشت

*توی تونل وحشت*

ات :جیغغغغغغغغغغغغ

تهیونگ: اتتتت خوبیییی

ات: جیغغغغغغغ میترسمممممممم جیییغغغغ


تهیونگ: من پیشتم نترسیسس

ات :ولییی من بازم میترسممم جیغغغغغغغ

*تونل وحشت تمام شد *


ات :دیگه نمیریم تونل وحشت ( نفس زدن زنانه)

تهیونگ :داره جرر میخورهه


ات (خندهههه)

ات :کلییی بازی رفتن

تهیونگ :یه دقیقه وایسا من برمو بیام

ات :باشه