یه داستان واقعی برای دوست که اتفاق افتاد

یه داستان واقعی برای دوست که اتفاق افتاد 😭 👇 👇 👇 👇 👇
سلام دوستای گلم دارم ازدواج میکنم!!!
باعشقم!!!باورتون نمیشه؟؟؟
کی گفته عاشقا به هم نمیرسن؟؟؟
بلاخره راضی شد
دیشب تو دلم قول قرارشم گذاشتم
قرار شد 1 مراسم بگیرم تو دنیا تک باشه
میخام به عشقش سفید پوش باشم
اون تو لباس عروس و من تو کفن
بهترین ماشین و گل بزنیم
اون تو ماشین عروس
من تو نعش کش
اون عاشق گل مریمه
واسه منم گلایل باشه لطفا
بهترین دوستامونو دعوت کنیم
اون فرندا و هم بازیا و هم کلاسیاش
منم بیکسی و،تنهایی و،دردامو
بهترین وسایل پذیرایی و بیاریم
اون شکلات و شیرینی و نقل
منم خرما و حلوا و ....
بهترین مکانو میگیریم
اون باغ تالارو
من بهشت زهرا
بهترین اورکست میاریم
اون دی جیو
من استاد عبدالباسط
آخوند اون خطبه عقد و میخونه و
واسه منم خطبه نماز میت!!!
مادرش میخنده و
مادرم...
اون خوشبخته و...
اینبار من خوشبخت تر
چون خنده رولباشه و به یکی حس داره..
بلاخره به آرزوم رسیدم
بوسه ی عشق و میزنیم
اون به یارشو
من به خاک...
ومن بلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــند داد میزنم...

عشقم عاشقتم خدانگهدارت باشه
وچشامونو میبندیم
اون به روی منو
من به روی دنیا •••☺ ️