نظم موجود، پاسخگو نیست!
نظم موجود، پاسخگو نیست!
با نگاهی به مسایل و تحولات خاورمیانه متوجه خواهیم شد که تغییراتی در شرف وقوع هستند و در می یابیم کە ائتلاف غرب به رهبری ایالات متحده بعد از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به شیوه ای دیگر خواهان تامین منافع و تداوم مداخلات خود در خاورمیانە می باشد. اگرچه آغاز مداخلات غرب به سده ی ١٩ در قالب سیستم دولت – ملت ها بر می گردد ولی نباید فراموش کرد که امروزه طرح سیاسی و جغرافیایی ناشی از این الگو حداقل در این نقطە از جهان همه ی خلق ها را در تقابل هم قرار داده است.
به نظر می رسد مدرنیته ی سرمایه داری درصدد ایجاد تغییر و تحولات اساسی و بنیادین در خاورمیانه می باشد و بی گمان نقشەی این تحولات پیش از هر چیزی در چهارچوبی ایدئوژیکی و ذهنیتی طرح ریزی شده است کە حملات نظامی امریکا به کشورهای افغانستان، عراق و تا حدودی لیبی به عنوان آخرین گام و در جهت عملی ساختن این طرح صورت گرفتە است اما وضعیت متفاوت خاورمیانە، چە از لحاظ فرهنگی و چە از لحاظ ساختار جوامع انسانی و پیامدهای حاصل از آن راە را بر عملی کردن این طرح سد کردە است و بیش از پیش به بحران ها دامن زده است.
حال پس از گذشت یک قرن از تقسیمات سیاسی و جغرافیایی براساس توافقات مابین قدرت های آن زمان و عقد پیماننامەهایی مانند« سایکس – پیکو» دوباره شاهد تغییراتی همەگیر در سطح منطقه ایی هستیم. این تحولات در قالب موج بهار عربی در نتیجه ی واکنش ملت های تحت ستم و به ستوه آمده از وضعیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و متغییرهای موجود در جامعه بوده است کە با توجه به شواهد و قراین و مشاهدەی پیامدهای آن در این چند سال اخیر، احتمال اینکه ملتها متضرر و بازنده ی اصلی باشند، دور از اذهان نیست.
در واقع ملت های منطقه بالاترین هزینه را در راه رسیدن به مطالبات خود برای سرنگونی حکومت های نادموکراتیک پرداخت کرده اند. جدای از همه ی اینها نباید نسبت به موضع هیچ کدام از کشورهای مدعی دموکراسی و طرفدارن حقوق بشر خوشبین بود و هیچ تضمینی در راستای اینکە دستاوردهای بە دست آمده ی ملت ها توسط آنها به سخره گرفته نشود وجود ندارد کە کشور مصر نمونه ی بارز این ناملایمات می باشد؛«قیام مردمی، انقلاب، کودتای نظامی و شکست».
امروزه هژمونی سرمایه داری خواستار مدلی در خاورمیانه است که منافع کوتاه مدت و بلند مدت آن را تامین نمایند. مبرهن است که نظم سابق ظاهرا در منطقه نمی تواند پاسخگوی نیازهای کنونی نظام موجود مبتنی بر سود – سرمایه ی قدرت های تاثیر گذار جهانی باشد. از این روی حکومت های نادموکراتیک خود معضلی هستند که به پایان راه رسیده اند. مدرنیته ی سرمایه داری خواستار نوعی از ساختارهای سیاسی می باشد که بتواند به راحتی آنها را جهت دهی یا میان آنها توازن برقرار نماید. بە نظر می رسد نمونه ی عراق احتمالا مدلی بودە باشد که می خواستند در منطقه – جدای از ترکیە – به عنوان الگوی شاخص با اندکی تفاوت آن را گسترش و بسط دهند. ولی نباید فراموش کرد که در ساختار نظام جهانی مبتنی بر دولت – ملت به هیچ وجه نمی توان از کشورهای آزاد و مستقل خارج از هژمونی غرب سخن به میان آورد .
(تصویر :تظاهرات مردم سلیمانیه بر علیه تداخلات اردوغان درامورات کشور عراق)
#kurdman
#کورد
#کوردستان
#فرهنگ
#تمدن
#اصالت
با نگاهی به مسایل و تحولات خاورمیانه متوجه خواهیم شد که تغییراتی در شرف وقوع هستند و در می یابیم کە ائتلاف غرب به رهبری ایالات متحده بعد از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به شیوه ای دیگر خواهان تامین منافع و تداوم مداخلات خود در خاورمیانە می باشد. اگرچه آغاز مداخلات غرب به سده ی ١٩ در قالب سیستم دولت – ملت ها بر می گردد ولی نباید فراموش کرد که امروزه طرح سیاسی و جغرافیایی ناشی از این الگو حداقل در این نقطە از جهان همه ی خلق ها را در تقابل هم قرار داده است.
به نظر می رسد مدرنیته ی سرمایه داری درصدد ایجاد تغییر و تحولات اساسی و بنیادین در خاورمیانه می باشد و بی گمان نقشەی این تحولات پیش از هر چیزی در چهارچوبی ایدئوژیکی و ذهنیتی طرح ریزی شده است کە حملات نظامی امریکا به کشورهای افغانستان، عراق و تا حدودی لیبی به عنوان آخرین گام و در جهت عملی ساختن این طرح صورت گرفتە است اما وضعیت متفاوت خاورمیانە، چە از لحاظ فرهنگی و چە از لحاظ ساختار جوامع انسانی و پیامدهای حاصل از آن راە را بر عملی کردن این طرح سد کردە است و بیش از پیش به بحران ها دامن زده است.
حال پس از گذشت یک قرن از تقسیمات سیاسی و جغرافیایی براساس توافقات مابین قدرت های آن زمان و عقد پیماننامەهایی مانند« سایکس – پیکو» دوباره شاهد تغییراتی همەگیر در سطح منطقه ایی هستیم. این تحولات در قالب موج بهار عربی در نتیجه ی واکنش ملت های تحت ستم و به ستوه آمده از وضعیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و متغییرهای موجود در جامعه بوده است کە با توجه به شواهد و قراین و مشاهدەی پیامدهای آن در این چند سال اخیر، احتمال اینکه ملتها متضرر و بازنده ی اصلی باشند، دور از اذهان نیست.
در واقع ملت های منطقه بالاترین هزینه را در راه رسیدن به مطالبات خود برای سرنگونی حکومت های نادموکراتیک پرداخت کرده اند. جدای از همه ی اینها نباید نسبت به موضع هیچ کدام از کشورهای مدعی دموکراسی و طرفدارن حقوق بشر خوشبین بود و هیچ تضمینی در راستای اینکە دستاوردهای بە دست آمده ی ملت ها توسط آنها به سخره گرفته نشود وجود ندارد کە کشور مصر نمونه ی بارز این ناملایمات می باشد؛«قیام مردمی، انقلاب، کودتای نظامی و شکست».
امروزه هژمونی سرمایه داری خواستار مدلی در خاورمیانه است که منافع کوتاه مدت و بلند مدت آن را تامین نمایند. مبرهن است که نظم سابق ظاهرا در منطقه نمی تواند پاسخگوی نیازهای کنونی نظام موجود مبتنی بر سود – سرمایه ی قدرت های تاثیر گذار جهانی باشد. از این روی حکومت های نادموکراتیک خود معضلی هستند که به پایان راه رسیده اند. مدرنیته ی سرمایه داری خواستار نوعی از ساختارهای سیاسی می باشد که بتواند به راحتی آنها را جهت دهی یا میان آنها توازن برقرار نماید. بە نظر می رسد نمونه ی عراق احتمالا مدلی بودە باشد که می خواستند در منطقه – جدای از ترکیە – به عنوان الگوی شاخص با اندکی تفاوت آن را گسترش و بسط دهند. ولی نباید فراموش کرد که در ساختار نظام جهانی مبتنی بر دولت – ملت به هیچ وجه نمی توان از کشورهای آزاد و مستقل خارج از هژمونی غرب سخن به میان آورد .
(تصویر :تظاهرات مردم سلیمانیه بر علیه تداخلات اردوغان درامورات کشور عراق)
#kurdman
#کورد
#کوردستان
#فرهنگ
#تمدن
#اصالت
۳.۰k
۰۴ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.