-روزها و شب های این دنیا خیلی زود می گذرند..

-روزها و شب های این دنیا خیلی زود می گذرند..
آنقدر شتاب زده که نمیتوانی تصورش را کنی..
امروز کودکی و فردا نوجوان
فردا نوجوانی و روز بعدش جوان..
ولی عجیب این جاست که هیچ گاه اطرافیان تو را به اصطلاح آدم حساب نمیکنند..
زمانی که در کودکی به سر میبری تو را نوزادی بیش نمی بینند ، زمانی که نوجوان میشوی نمیگذارند از زندگیت لذت ببری و هی تو را از انجام کارهای کوچکی که برایت لذت بخش است وا می دارند..
وقتی جوان میشوی بیشتر از دوران نوجوانی تو را نادیده میگیرند...
و وقتی پیر شدی به خود میایی و هیچ کس جز خدا را نمی بینی آری تنها اوست که از اول تا آخر این داستان پای تو و دیوانگی هایت می ماند..
به نوجوانان هم سن و سال خود نگاه میکنم و با لبخند میگویم : چه زود بزرگ شدند؟
نگاهم به آینه می افتد و دستی به صورت خود میکشم : چه زود بزرگ شدی؟...

پ.ن : متن ها رو خودم مینویسم پس کپی با ذکر منبع پلیز :"

#HEART #Me #Book