پارت سه:
ات: خب کوک بریم بیرون تا بدبخت نشدم.
کوک: چرا بدبخت شی؟
ات: خب.... احم..... د... دیگهههه.
کوک: اها.اوک بریم.
کوک و ات حموم کردن و رفتن بیرون از حموم. میخواستن لباس تنشون کنن که مادر کوک صداشون زد.
: جونگکوک پسرم بدو بیا لورا داره میاد.
کوک: خب بیاد به تخمم(بچم ادب نداره😂)
: إوا کوککک.
کوک: چیه خو.
: هیچی ولش('داره فشار میخوره😂)
کوک: بیب خودت رو اماده کن بریم پایین.
ات: اوک.
کوک: بیب، چرا بهم نمیگی ددی هوم؟
ات: همینجوری.
کوک: خب پس از الان بگو ددی اوک؟
ات: باوشه ددی.
کوک و ات خودشون رو اماده کردن و رفتن پایین. حدودا بعد ده مین زنگ دَر زده شد و مادر کوک رفت درو باز کرد.
لورا: سلامممممم. خاله جوننننن.( ذوق الکی)
: سلام دخترممم. حیف باید تو عروسم می شدی گلم.
لورا: اشکال نداره.
ات: سلام(با بغض)
لورا: سلام فک کنم تو زن کوکی باشی.
ات: بله، ولی جونگکوک نه کوکی، فقط من حق دارم بهش کوکی.
لورا: باشه بابا.
: ات تا قبل از اینکه تو بیای کوک و لورا عشق همدیگه بودن.
کوک: ولی من هیچ علاقه ای به لورا نداشتم.
لورا: واییییییی کوکیییییی. اوپا خیلی دلم برات تنگ شده بود.
کوک:.....
ببخشید که کم بود💜
ولی بازم شرطا نرسیده بود که گذاشتم😌
شرایط پارت بعد: دو کامنت ـــ سه لایک ـــ یک فالور💜🤍
تموم شرطا رسید جز دو کامنت خب...
ولی خدایش دو کامنت برا ۲۲ نفر هیچی نیست که. 🙁
پسسس چرا دو کامنت رو نمیزاریددددد؟ 😒
خودم بیشتر از همه برای پارت بعد ذوق دارم😐
کوک: چرا بدبخت شی؟
ات: خب.... احم..... د... دیگهههه.
کوک: اها.اوک بریم.
کوک و ات حموم کردن و رفتن بیرون از حموم. میخواستن لباس تنشون کنن که مادر کوک صداشون زد.
: جونگکوک پسرم بدو بیا لورا داره میاد.
کوک: خب بیاد به تخمم(بچم ادب نداره😂)
: إوا کوککک.
کوک: چیه خو.
: هیچی ولش('داره فشار میخوره😂)
کوک: بیب خودت رو اماده کن بریم پایین.
ات: اوک.
کوک: بیب، چرا بهم نمیگی ددی هوم؟
ات: همینجوری.
کوک: خب پس از الان بگو ددی اوک؟
ات: باوشه ددی.
کوک و ات خودشون رو اماده کردن و رفتن پایین. حدودا بعد ده مین زنگ دَر زده شد و مادر کوک رفت درو باز کرد.
لورا: سلامممممم. خاله جوننننن.( ذوق الکی)
: سلام دخترممم. حیف باید تو عروسم می شدی گلم.
لورا: اشکال نداره.
ات: سلام(با بغض)
لورا: سلام فک کنم تو زن کوکی باشی.
ات: بله، ولی جونگکوک نه کوکی، فقط من حق دارم بهش کوکی.
لورا: باشه بابا.
: ات تا قبل از اینکه تو بیای کوک و لورا عشق همدیگه بودن.
کوک: ولی من هیچ علاقه ای به لورا نداشتم.
لورا: واییییییی کوکیییییی. اوپا خیلی دلم برات تنگ شده بود.
کوک:.....
ببخشید که کم بود💜
ولی بازم شرطا نرسیده بود که گذاشتم😌
شرایط پارت بعد: دو کامنت ـــ سه لایک ـــ یک فالور💜🤍
تموم شرطا رسید جز دو کامنت خب...
ولی خدایش دو کامنت برا ۲۲ نفر هیچی نیست که. 🙁
پسسس چرا دو کامنت رو نمیزاریددددد؟ 😒
خودم بیشتر از همه برای پارت بعد ذوق دارم😐
۹.۰k
۱۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.